ارزش ایده استارتاپی من چقدر است؟

ایده استارتاپی من چقدر ارزشمند است؟

امروزه که جو استارتاپ ها بسیار داغ بوده و سرمایه گذاران زیادی قصد ورود به آن را از طرق مختلف دارند، کارآفرینی بسیار دشوار به نظر می رسد. شما نیز به مانند دیگران احتمالا ایده های زیادی را در ذهن خود پرورش می دهید که اما آیا همان قدر که فکر می کنید به دردبخور هستند؟

و اما مرحله دوم به نظر فراگیر تر می آید که در آن مدام به این فکر فرو می روید که چه کسانی تا به حال ایده شما را پیاده کرده و آیا برای طراحی اپلیکیشن آن اقدامی نموده اند؟

اما در قدم بعد نوبت به جستجو در اینترنت می رسد تا نمونه های مشابه را با ایده ی خود مقایسه کنید و میزان موفقیت آنها را بسنجید. حال اگر به نمونه ی مشابه ای نرسید چه؟
اینگونه است که خیلی زود هدف خود را مشخص و عزم خود را جهت ایجاد یک استارتاپ جزم می کنید. اما چون ارزش ایده استارتاپی خود را نمیدانید خیلی طول نمی کشد تا متوجه تصمیم عجولانه خود شوید. درست زمانی که فکر میکنید می بایست با حجم انبوهی از مشتریان روبرو شوید، کسی به شما مراجعه نمی کند. اما دلیل آن چه می تواند باشد؟

با عرض تاسف باید گفت بیش از یک سوم استارتاپ ها دچار این داستان می شوند. اما خبر خوب این است که ما برای شما راهکار هایی برای ارزیابی ایده خود قبل از فرو رفتن در اقساط بلند مدت وام و استارت کورکورانه استارتاپتان برایتان آماده کرده ایم.

گام اول: رقبای شما چه کسانی اند؟

رقبا چراغ راه مناسبی برای هر بیزینسی هستند. اگر در حوزه ای که انتخاب کرده اید یک رقیب قوی وجود دارد که درامد سالانه نسبتا بالایی نیز دارد، این موضوع نشانگر چه چیزی جز این موضوع می تواند باشد که در این حوزه مشتریان هدف زیادی وجود دارد و ایده شما دارای بازار بسیار خوبی خواهد بود و اما سوال مهم می تواند این باشد که وجه تمایز شما چیست؟ چرا مردم باید شما را انتخاب کنند؟ لذا یکی از نقاط شروع خوب می تواند کاستی های رقیب شما باشد. مردم از کدام بخش از عملکرد رقیبتان بیشتر ناراضی اند؟ چه چیزی باعث استفاده بیشتر آنها از خدمات رقیب شما می شود؟ چرا رقیبتان آنها را مرتفع نمی کند و یا به عبارت دیگر موانع سر راه رقیبتان چیست؟

به عنوان مثال زمانی که اسنپ راه اندازی شد، استارتاپ های دیگری چون تپسی و دینگ و … نیز وارد این حوزه شدند و هریک خود را در حوزه ای خاص نسبت به اسنپ متمایز نموده و سعی در جذب بخشی از بازار کردند. مثلا دینگ زمانی که نارضایتی رانندگان اسنپ را دید از طریق ایجاد مزیت برای رانندگان از قبیل پرداخت هزینه های لاستیک و روغن به رانندگان برای خود مزیت رقابتی ایجاد نمود و یا تپسی که هزینه های بالای اسنپ را دیده بود با ایجاد تپسی لاین به کاهش هزینه ها پرداخت.

گام دوم: تحقیق بازار را آغاز کنید.

حالا که با چگونگی رقابت در بازار به خوبی آشنا شدید بایست به خوبی تحقیقات بازار را نیز آغاز نمایید. در تحقیقات بازار می بایست به راه و روش مناسب برای معرفی خود باشید. مخاطبان شما بیشتر از چه رسانه ای استفاده می کنند؟ موفقیت در این مرحله بدین معنی است که شما موفق شده اید خود را به خوبی به مخاطبانتان معرفی کنید آن هم قبل از تولید هرگونه محصول.

در ادامه می توان با تهیه پرسشنامه و نظرسنجی های خلاقانه نیاز اصلی آنها را پرسجو نمود تا به خوبی محصول خود را با نیازشان منطبق کنید. به این نکته نیز توجه کنید معمولا افراد نیاز های خود را به خوبی نمیدانند و همین عامل سبب می شود هنگام خرید رفتاری متغایر با پرسشنامه ای که قبلا پر کرده اند از خود نشان دهند، لذا با در نظر گرفتن تمامی این خطا ها پرسشنامه خود را طراحی کنید.

گام سوم: تبلیغات را آغاز کنید.

بی شک اینترنت بستری مناسب برای قشر وسیعی از کسب و کار هاست. فضایی گسترده از میلیون ها مخاطب که روزانه به تعداد آنها اضافه می شود و همین موضوع سبب می شود تا امکان تبلیغات برای شما به صورت ارزان در درسترس باشد. حال ممکن است سوالی ذهنتان را به خود درگیر کرده باشد. آیا تبلیغات هزینه ندارد؟ چرا هزینه دارد اما این هزینه در قبال هزینه های هنگفت شکست یک استارتاپ در مراحل بعدی قابل مقایسه است؟

در ابتدا پیشنهاد می شود با انتخاب کلمات کلیدی مناسب که بیزینس شما را به خوبی معرفی می کنند شروع کنید. پس از آن با راه اندازی و طراحی سایت ساده و یا حتی ایجاد یک شبکه اجتماعی مدل گرافیکی محصول خود را به مخاطبانتان معرفی کنید و اعلام کنید که در ماه های آینده به زودی عرضه خواهد شد. می توانید از تبلیغات کلیکی نیز برای هرچه بهتر دیده شدن بهره ببرید. شرکت های زیادی هستند که این خدمات را عرضه می کنند.

پس از انجام مراحل فوق به تحلیل و بررسی نتایج به دست آمده به پردازید. آیا مردم مشتاق به دریافت خدمات و محصولات شما شده اند؟ اگر پاسخ مثبت است میتوان گفت مسیر را درست انتخاب کرده اید. اما اگر پاسخ منفی است، توصیه می کنیم کلمات کلیدی دیگری را دنبال کنید تا به مخطبان هدف بهتری دست یابید. اگر پس از آن باز نیز نتایج مثبت نیست پیشنهاد می کنیم درباره محصول خود بیشتر تامل کنید.

گام چهارم: آزمایش محصول

و اما در مرحله آخر از محصول خود نمونه آزمایشی تولید کرده و آن را آزمایش کنید. این کار سبب می شود در صورت تاییدیه گرفتن از این آزمایش، به بازار مناسب و پایدار بسیار امیدوار بود و ریسک های مرحله های پر هزینه آینده را تا حدود زیادی کاهش داد. گرچه که این کار نیز به سادگی قابل انجام نیست و می تواند زمینه های کپی برداری توسط رقبا را فراهم آورد، اما باید به این نکته نیز توجه نمود که مزیت رقابتی پایدار مزیتی است که به سادگی قابل کپی برداری نباشد. لذا در غیر این صورت همواره مسیر برای رقبا جهت ورود و کپی برداری مهیا خواهد بود زیرا در نهایت محصول شما از ذهنتان بیرون آمده و به بازار عرضه خواهد شد.

با تمامی این اوصاف چنانچه نسبت به ایده خود دچار تردید شدید، احتمالا این ایده نیاز به زمان بیشتری جهت آمادگی برای ورود به بازار را دارد. لذا شتابزده عمل نکنید و مراحل فوق را با دقت بیشتری انجام دهید. چنانچه نتیجه تمامی مراحل فوق منفی است پیشنهاد می شود ایده های فوق العاده دیگر خود را آزمایش کنید.

نوشته ارزش ایده استارتاپی من چقدر است؟ اولین بار در استارتاپ استودیو سمانیک. پدیدار شد.

درباره نویسنده: administrator

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *