مدیریت استراتژیک | نقشه راه دوره آموزشی استراتژی کسب و کار


این روزها با واژه‌ی استراتژی و اصطلاح مدیریت استراتژیک تقریباً همه نوع صفت، موصوف، مضاف و مضاف‌الیه ساخته می‌شود:

تحلیل استراتژیک صنعت، برنامه ریزی استراتژیک، تفکر استراتژیک، تحلیل استراتژی، تصمیم استراتژیک، استراتژی فردی، استراتژی اقیانوس آبی، استراتژی کسب و کار، استراتژی محصول، استراتژی سازمانی، استراتژی تمایز، استراتژی تمرکز، استراتژی قیمت گذاری، استراتژی محتوا، مدیریت استراتژیک منابع انسانی و مدیریت استراتژیک فناوری اطلاعات تنها نمونه‌هایی از این تعبیرها و اصطلاحات هستند.

چند لحظه فکر کنید و چند مثال دیگر را هم به یاد بیاورید. هم‌چنین می‌توانید کمی در گوگل جستجو کنید تا ببینید مفاهیم بسیار بیشتری هم هست که شاید تا کنون از کنار آن‌ها به سادگی عبور کرده‌اید.

زمانی بود که استراتژی صرفاً در مدیریت جنگ معنا داشت و یادگیری رشته علوم استراتژیک موضوعی نظامی و مورد علاقه‌ی نظامیان محسوب می‌شد.

اما در عصر حاضر، استراتژی به مفهوم و نگرشی بسیار گسترده‌تر اشاره دارد. توانمند بودن در زمینه‌ی استراتژی می‌تواند شانس موفقیت ما را در زندگی فردی و نیز حوزه‌ی کسب و کار افزایش دهد.

با این مقدمه، به سراغ معرفی موضوعات مورد بحث در مدیریت استراتژیک می‌رویم:

  • معرفی دوره آموزشی مدیریت استراتژیک متمم
  • چالش‌ها و دردسرهای یک مدیرعامل حرفه‌ای
  • مرور سرفصل های درس مدیریت استراتژیک در دانشگاه‌ها
  • تاریخچه استراتژی و مدیریت استراتژیک
  • اهمیت مفهوم ذی‌نفع در استراتژی
  • تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک

معرفی دوره آموزشی مدیریت استراتژیک متمم

متمم در دوره MBA خود مفاهیم استراتژی را در قالب چهار درس مختلف ارائه کرده و به عبارتی، در چهار مرحله به آموزش مدیریت استراتژیک پرداخته است:

مراحل استراتژی و آموزش آن در متمم - عکس

ارزش آفرینی

اولین مفهوم استراتژیک که به آن پرداخته‌ایم ارزش آفرینی است. معمولاً در سرفصل‌های آموزش مدیریت، آن‌چنان که شایسته است، به بحث ارزش و اهمیت ارزش آفرینی توجه نمی‌شود و این موضوع، میان درس‌های مختلف سرگردان است.

گاهی اوقات، ارزش را به عنوان یکی از مفاهیم مدیریت استراتژیک آموزش می‌دهند. گاهی هم، آن را زیرمجموعه‌ای از درس مدیریت بازاریابی در نظر می‌گیرند.

اخیراً که کارآفرینی و فعالیت‌های استارت‌آپ‌ها هم رواج بیشتری پیدا کرده، ارزش و ارزش آفرینی به زیرمجموعه‌ای از بحث مدل کسب و کار تبدیل شده است.

ما برای این‌که به این سردرگمی شناخته‌شده در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی گرفتار نشویم، بر خلاف عرف رایج در تعیین سرفصل‌های آموزش مدیریت، ارزش آفرینی را به یک مجموعه درس مستقل تبدیل کرده‌ایم و در نخستین گام برنامه آموزشی خود قرار داده‌ایم، تا پس از آن، در درس‌های دیگر به سادگی به این مفهوم ارجاع دهیم.

بنابراین مرحله‌ی اول یادگیری استراتژی در متمم، مطالعه‌ی کامل و دقیق مجموعه درس‌های ارزش آفرینی است.

ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کار

کنترل مدیریتی

استراتژی در نهایت باید شاخص‌های کلیدی عملکرد را بهبود ببخشد. از جمله‌ی این شاخص‌ها، می‌توان به شاخص‌های مالی (مثلاً میزان فروش و سود کسب و کار) و شاخص‌های رضایت مشتری اشاره کرد (که دوام و بقاء کسب و کار را تضمین می‌کند).

اگر کسی بگوید یک استراتژیست حرفه‌ای است و در رأس هر کسب و کاری که قرار می‌گیرد، آن را ورشکست کرده یا مشتریانش را ناراضی کند، بعید است شما حرف او را بپذیرید.

اما دقیقاً چه شاخص‌هایی را باید تعریف کنیم و چگونه بر آن‌ها نظارت داشته باشیم؟ در برنامه ریزی خود، سطح هدف هر شاخص را چگونه تعریف کنیم؟ اگر به هدف نرسیدیم چه باید بکنیم؟

مثلاً آیا همه چیز را می‌توان در شاخص سود خلاصه کرد؟ آیا این باعث نمی‌شود که با اقدام‌های کوته‌نظرانه، سود کسب و کار را در کوتاه‌مدت و میان‌مدت افزایش دهیم و در بلندمدت، کل کارمان را نابود کنیم؟

تعریف شاخص، پایش شاخص‌ها و اصلاح و کنترل آن‌ها، موضوع بسیار مهمی است که تا بر آن مسلط نباشیم، استراتژی برایمان چیزی جز «حرف‌های بی‌خاصیت زیبا و خوب» نخواهد بود.

ضمناً ماجرا به همین‌جا تمام نمی‌شود. بعد از تدوین استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک، به مرحله‌ی اجرای استراتژی می‌رسید و چگونه باید مطمئن شوید که در اجرا موفق بوده‌اید؟ این‌جا هم بحث کنترل استراتژیک مطرح می‌شود.

با این مقدمه باید به نتیجه رسیده باشید که بدون درک عمیق کنترل و مفاهیم مرتبط با آن، نمی‌توانید ادعا کنید که در استراتژی توانمند هستید.

با انگیزه‌‌ای مشابه آن‌چه درباره‌ی ارزش‌آفرینی گفتیم، ما آموزش سیستم‌های کنترل مدیریت را در قالب یک مجموعه‌ درس مستقل ارائه کرده‌ایم تا علاوه بر استراتژی، در آموزش‌های دیگر متمم هم بتوانیم از‌ مفاهیم مطرح شده در کنترل استفاده کنیم:

سیستم‌های کنترل مدیریت

تفکر استراتژیک

کلمه‌ی استراتژی برای بسیاری از مدیران، برنامه ریزی استراتژیک را تداعی می‌کند: جلسه‌هایی رسمی مکرر با حضور مدیران ارشد که در آن‌ها انبوهی از نمودارها بررسی شده و صورت‌جلسه‌های فراوان تنظیم می‌شود. در نهایت هم، سندی در چند ده‌ یا چندصد برگ تنظیم و صحافی شده و در اختیار مدیران قرار می‌گیرد (و احتمالاً بخش‌هایی از آن به شکل رسمی منتشر می‌شود).

اما بخش مهمی از استراتژی، تفکر استراتژیک است. تفکر استراتژیک شکلی از فکر کردن است که دغدغه‌ی آن، مسائل و موضوعات و اهداف و شاخص‌های کلیدی است.

کسی که تفکر استراتژیک دارد، می‌داند که از بین ده‌ها سوالی که امروز روی میز او وجود دارد، دو یا سه یا چهار سوال است که سرنوشتش را تغییر خواهد داد.

هم‌چنین از بین تمام فرصت‌هایی که پیش روی اوست، فقط می‌توان به چند مورد محدود پرداخت.

به طور کلی، تفکر استراتژیک بر محدودیت منابع تأکید دارد و این‌که ما پیوسته با انتخاب کردن روبرو هستیم. چاره‌ای نداریم جز این‌که منابع خود را به بخشی از مسائل و مشکلات و دغدغه‌ها و اولویت‌ها اختصاص دهیم و طبیعتاً مسائل و مشکلات و دغدغه‌های دیگری را کنار بگذاریم.

ممکن است یک فرد یا یک سازمان، هرگز به سراغ برنامه ریزی استراتژیک و فرایندهای رسمی مدیریت استراتژیک نرود، اما نمی‌تواند از زیر بار تفکر استراتژیک شانه خالی کند.

ما در متمم، نکات و آموزش‌های مربوط به تفکر استراتژیک را هم در قالب مجموعه درس جداگانه‌‌ای ارائه کرده‌ایم:

تفکر استراتژیک

مدیریت استراتژیک

بخش رسمی‌تر استراتژی چیزی است که معمولاً در قالب مدیریت استراتژیک به آن پرداخته می‌شود.

اصطلاحاتی مانند برنامه ریزی و تدوین استراتژی، استراتژی در سطح بنگاه، استراتژی کسب و کار و نیز استراتژی دپارتمانی، زیرمجموعه‌ی مدیریت استراتژیک محسوب می‌شوند.

کم نیستند کتاب‌ها و مدرسان و دانشگاه‌هایی که آموزش استراتژی را از این مرحله آغاز می‌کنند و معمولاً هم خروجی این شیوه از آموزش این می‌شود که دانشجویان در نهایت می‌گویند: «استراتژی موضوع سنگین و تئوریک و غیرقابل استفاده‌ای است که فقط برای تدریس در سمینارها و فخرفروشی در جلسات مدیریتی کاربرد دارد.»

باور ما بر این است که اگر سه بخش پیشین (ارزش آفرینی، کنترل، تفکر استراتژیک) را به خوبی فرا بگیرید و در کنار سایر موضوعات مدیریت استراتژیک قرار دهید، محال است به چنین قضاوتی برسید و اتفاقاً می‌توانید این مفاهیم ظاهراً پیچیده و سنگین را نه‌تنها در کسب و کار، بلکه حتی در زندگی شخصی خود زیر به‌کار بگیرید.

با توجه به این‌که سه بخش قبل، در متمم در قالب مجموعه‌ درس‌های جداگانه‌ای ارائه شده‌اند، هر چه در ادامه می‌بینید و می‌خوانید، به همین بخش چهارم مربوط است.

چالش‌ها و دردسرهای یک مدیرعامل حرفه‌ای

به خاطر این‌که ممکن است وارد شدن مستقیم به مباحث سنگین و پیچیده‌ی استراتژی و مدیریت استراتژیک برایتان کمی دشوار باشد، ابتدا یک درس نسبتاً ساده برایتان در نظر گرفته‌ایم:

نکاتی که فقط یک مدیرعامل حرفه‌ای و با تجربه می‌داند

این درس بر اساس یکی از مقالات مایکل پورتر، از متفکران بزرگان استراتژی، تنظیم شده و به شما کمک می‌کند تا حدی پیچیدگی‌های یک مدیر ارشد را درک کنید.

آشنایی با این پیچیدگی‌ها باعث می‌شود علت نیاز به استراتژی و کارکردهای آن را بهتر درک کنید و برای درس‌های بعدی آماده‌تر شوید.

با وجودی که محتوای مقاله‌ی پورتر به تجربه‌ی مدیرعامل‌های شرکت‌ها بزرگ می‌پردازد، اما بخش زیادی از‌ آن‌چه پورتر مطرح کرده، برای هر کسی که می‌خواهد استراتژی را به شکلی عمیق و اثربخش بیاموزد، مفید خواهد بود.

مرور سرفصل های درس مدیریت استراتژیک در دانشگاه‌ها

در ترتیب مطالعه‌ی درس‌های مدیریت استراتژیک – که پایین همین مطلب‌ آمده است – پیشنهاد کرده‌ایم که برخی از رایج‌ترین عناوین سرفصل‌های آموزش مدیریت استراتژیک در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی را مرور کنید.

مطالعه‌ی این سرفصل‌ها صرفاً در حد یک پیشنهاد است و الزامی در این زمینه وجود ندارد. به عبارت دیگر، می‌توانید بدون مطالعه و بررسی آن، به سراغ درس‌های بعدی بروید.

اما اگر قصد دارید به شکل عمیق و حرفه‌ای با استراتژی آشنا شوید و برای تبدیل‌شدن به یک متخصص استراتژیست در بلندمدت برنامه‌ریزی کرده‌اید، بهتر است این سرفصل‌ها را مرور کنید تا فضای کلی دانش استراتژی برایتان شفاف‌تر شود و قلمرو استراتژی در ذهن‌تان بهتر شکل بگیرد.

واضح است که متمم هم، مانند سایر مجموعه‌های آموزشی، به صلاح‌دید خود بخش‌هایی از این سرفصل‌ها را انتخاب‌ کرده و به شکلی جدی‌تر به‌ آن‌ها می‌پردازد.

تاریخچه استراتژی و مدیریت استراتژیک

درخت استراتژی دارای گونه‌های مختلفی است و بسته به اینکه در چه خاکی رشد باشد، میوه‌های متفاوتی را به بار آورده است.

اقتصاددانان، نظامیان، بازرگانان و مدیر-مهندسان، هر یک بسته به سابقه‌ی ذهنی و نگرش خود، استراتژی را به شکل متفاوتی تعریف و بیان کرده‌اند.

مثلاً گروهی از استراتژیست‌ها که سابقه‌ی نظامی داشته‌اند، شرکت‌ها و سازمان‌ها را هم مانند ارتش جنگی دیده‌اند و مفاهیم دانش استراتژی را از بحث‌های مربوط به تاکتیک و استراتژی در علوم جنگی اقتباس کرده‌اند.

در مقابل، گروهی دیگر که با عینک اقتصاد به مدیریت نگاه می‌کنند،  هر سازمان یا شرکت را به عنوان یک مجموعه‌ی اقتصادی و بخشی از پیکره‌ی اقتصاد کشور/جهان دانسته‌اند. این گروه، کسب و کار را به عنوان بخشی از یک صنعت/بازار بزرگ‌تر می‌بینند و بر این اساس، استراتژی را تعریف و پیاده سازی می‌کنند.

اگر پای حرف این افراد بنشینید و کتاب‌ها و مقاله‌های آن‌ها را بخوانید، خواهید دید که ترجیح می‌دهند به جای سه اصطلاحِ کسب و کار، شرکت و سازمان، از تعبیرِ بنگاه اقتصادی استفاده کنند.

مسئله در این‌جا تمام نمی‌شود. عده‌ی دیگری هم به این نکته پرداخته‌اند که استراتژی، فقط رقابت با دیگران و جنگیدن با آن‌ها نیست. استراتژیست باید بتواند به درون سازمان خود هم نگاه کند و داشته‌ها و منابع خود را به درستی تشخیص دهد.

بسیاری از انسان‌ها/کسب و کارهایی که نتوانسته‌اند چندان که باید موفق باشند، در تشخیص داشته‌های خودشان ضعیف عمل کرده‌اند و در زمینه‌ی نگاه به درون ناموفق بوده‌اند.

ما دیدگاه‌های مختلفی را که در تاریخچه استراتژی مطرحند را در قالب دو درس گرد آورده‌ایم.

فضای این دو درس هم، نسبتاً تئوریک است و حتی ممکن است پس از مطالعه‌ی آن‌ها، برخی از جزئیات مطرح‌شده در ذهن‌تان باقی نماند.

با این حال، مطالعه و مرور این تاریخچه‌ها و طبقه‌بندی‌ها، به شما کمک می‌کند که تفاوت دیدگاه‌ها و نگرش‌ها در حوزه‌ی استراتژی را بهتر درک کنید و در دام نگاهِ ساده و یک‌سویه به استراتژی گرفتار نشوید:

تاریخچه استراتژی و مدیریت استراتژیک

جنگل استراتژی (طبقه بندی مینتزبرگ از مکاتب استراتژی)

اهمیت مفهوم ذی‌نفع در استراتژی

قبل از این‌که وارد مباحث جدی‌تر استراتژی بشوید، لازم است با یک اصطلاح کلیدی آشنا شوید: ‌ذی‌نفع یا Stakeholder سنگ‌ بنایی است که بسیاری از اصول و چارچوب‌های استراتژی بر روی آن قرار می‌گیرند.

مهم است که بدانید، تشخیص دهید و تصمیم بگیرید که ذی‌نفعان کسب و کار شما چه کسانی هستند.

یک حرف کلیشه‌ای این است که مشتری، پادشاه است. به عبارت دیگر، ذی‌نفع اصلی هر کسب و کاری، مشتریان آن هستند. اما اگر قرار باشد به هر شکل ممکن به دل این پادشاه راه بیایید، ممکن است چیزی از کسب و کارتان باقی نماند. چون مشتریان، حداکثر منافع خود را می‌طلبند و از محدودیت‌ها و هزینه‌ها و چالش‌های شما، اطلاع چندانی ندارند.

از سوی دیگر، اگر مالکان و سهام‌داران شرکت را به عنوان تنها ذی‌نفعان آن درنظر بگیرید، از سمت دیگر بام خواهید افتاد: حداکثر کردن سود سهامداران و مالکان، می‌تواند به قیمت نارضایتی مشتریان تمام شود.

به همین علت، استراتژی به معنای شناخت و تشخیص ذی‌نفعان است. و البته پس از شناختن، وظیفه‌ی استراتژیست این است که بکوشد و نقطه‌ی تعادلی را بیابد که منافع مشروع همه‌ی ذی‌نفعان تا حدی تأمین شود.

با این مقدمه، باید قانع شده باشید که پیش از ورود به مباحث پیشرفته‌تر مدیریت استراتژیک، لازم است مفهوم ذی نفع را به خوبی بیاموزید و درک کنید:

ذی‌نفعان سازمان چه کسانی هستند؟

تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک

اگر استراتژیست‌ها روی یک نکته اتفاق‌نظر داشته باشند، آن نکته این است که روی تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک اتفاق‌نظر وجود ندارد.

هر یک از دانشمندان حوزه‌ی استراتژیک، بسته به دغدغه‌ها و اولویت‌ها و سابقه‌ی ذهنی خود، مفاهیم استراتژی را به شکل متفاوتی تعریف کرده‌اند. اتفاقاً علت نگارش کتاب جنگل استراتژی توسط هنری مینتزبرگ هم، اشاره به این اختلاف‌نظرها و البته به رسمیت شناختن آن‌هاست.

با این مقدمه، ما سه درس را به تعاریف استراتژی و مدیریت استراتژیک اختصاص داده‌ایم و کوشیده‌ایم بخشی از دیدگاه‌های متنوع مطرح در این حوزه را برایتان نقل کنیم:

کامل‌ترین تعریف استراتژی چیست؟

چشم انداز استراتژیک به چه معناست؟

تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک در چیست؟

پس از مطالعه‌ی این سه درس – و البته درس‌هایی که پیش از این اشاره شد – مفاهیم اولیه‌ی استراتژی برای شما واضح می‌شود و به سادگی می‌توانید روند یادگیری استراتژی را دنبال کنید.

ضمناً باید این نوید را هم به شما بدهیم که تئوریک‌ترین درس‌های استراتژی در همین مرحله به پایان می‌رسند و مطالعه‌‌ی درس‌های بعدی، ساده‌تر و جذاب تر خواهد بود.

کتاب های مدیریت استراتژیک مورد استفاده در آموزش استراتژی متمم

در این‌جا برخی از منابع استفاده شده در آموزش مدیریت استراتژیک متمم را معرفی می‌کنیم. مانند سایر درس‌های دوره MBA متمم، منابع و مآخذ فرعی که به صورت موردی و پراکنده مورد استفاده قرار گرفته‌اند، در همان محلی که از آن‌ها استفاده شده، معرفی خواهند شد:

کتاب مدیریت استراتژی فرد آر دیوید

کتاب جنگل استراتژی نوشته‌ی هنری مینتزبرگ (Strategy Safari)

کتاب مزیت رقابتی ملل نوشته‌ی مایکل پورتر

کتاب مزیت رقابتی مایکل پورتر (Competitive Advantage)

ثبت نام در درس استراتژی

با توجه به اینکه دسترسی به مجموعه درس‌های استراتژی صرفاً برای اعضای ویژه متمم وجود دارد و نیز اینکه مطالعه‌ی تدریجی مباحث زیرمجموعه‌ی این مبحث (ارزش آفرینی، کنترل مدیریتی، تفکر استراتژیک و درس‌های مدیریت استراتژیک ) با تمرین‌ها و حاشیه‌ها و درس‌های جانبی، حداقل شش ماه از وقت شما را خواهد گرفت، پیشنهاد ما این است که برای استفاده از درس، یک اعتبار شش ماهه (۱۱۸ هزار تومان) یا شش اعتبار یک ماهه (هر ماه ۲۷ هزار تومان) خریداری کنید.

در این مدت علاوه بر درس‌های استراتژی به سایر درس‌های متمم و به طور خاص، دوره MBA متمم نیز دسترسی خواهید داشت.

ثبت نام می‌کنم
سری مطالب حوزه استراتژی کسب و کار

نوشته مدیریت استراتژیک | نقشه راه دوره آموزشی استراتژی کسب و کار اولین بار در متمم. پدیدار شد.

درباره نویسنده: administrator

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *