رسم ما در متمم، این است که وقتی بارها از یک کتاب استفاده میکنیم یا به آن ارجاع میدهیم، مطلبی اختصاصی را برای آن در نظر میگیریم.
کتاب عزت نفس کریستوفر مراک از جمله منابعی است که ما بارها در طول دوره عزت نفس به آن ارجاع دادهایم و از آن، در تدوین درسها استفاده کردهایم.
این کتاب، هنوز به فارسی ترجمه نشده و با توجه به سنگین بودن متن آن و مخاطبان محدودش، احتمالاً در آینده هم ترجمه نشود.
اما به هر حال، ما سنت خود را حفظ میکنیم و یک مطلب را اختصاصاً برای معرفی آن در نظر میگیریم.
کریستوفر مراک (Christopher J. Mruk) تحصیلکردهی رشتهی روانشناسی است و درجهی دکترای خود را در رشتهی روانشناسی بالینی دریافت کرده است. او علاقهی ویژهای به روانشناسی مثبت گرا و نیز بحث عزت نفس دارد و علاوه بر نگارش کتابهای متعدد در این حوزه، مسئولیت نگارش چند فصل تخصصی از کتابهای مرجع در این حوزهها را نیز بر عهده داشته است (+).
او دو کتاب با محتوای تقریباً مشابه دارد که عنوان یکی از آنها عزت نفس است و برای دیگری، عنوان عزت نفس و روانشناسی مثبت گرا را انتخاب کرده است (+/+).
در واقع میتوان گفت کتاب عزت نفس و روانشناسی مثبت گرا ویرایشی از کتاب قبلی است. اما این ویرایش، چنان بنیادی بوده که نویسنده ترجیح داده پس از آن، کتاب خود را با عنوانی متفاوت عرضه کند.
ساختار فصلهای کتاب عزت نفس
مراک محتوای کتاب خود را در قالب هفت فصل ارائه کرده است.
در فصل اول به تعریف عزت نفس و مرور ادبیات در این حوزه پرداخته است. او سعی کرده هیچیک از محققان کلیدی را از قلم نیندازد و از عصر ویلیام جیمز تا امروز، هر کسی را که به بحث عزت نفس پرداخته مورد توجه قرار دهد.
او در فصل دوم، به چالشهای موجود در تعریف و سنجش عزت نفس پرداخته و به ما یادآوری میکند که اندازه گیری و کنترل و ارزیابی عزت نفس، بسیار دشوارتر از چیزی است که در نگاه نخست به نظر میرسد.
مراک در فصل سوم کتاب خود، یافتههای دانشمندان دربارهی عزت نفس را طبقهبندی و ارائه میکند. بسیاری از سوالهایی که ممکن است دربارهی عزت نفس در ذهن مخاطب باشد، در این فصل مورد توجه قرار گرفتهاند. مثلاً اینکه بحث عزت نفس، آیا بخشهای جنسیتی هم دارد؟ مثلاً میتوان گفت مواردی وجود دارد که بیشتر به زنان (یا مردان) مربوط است؟ یا اینکه والدین و سبک تربیت آنها چه تأثیری بر پرورش عزت نفس کودکان دارد؟
برخی از این مباحث را در کتابهای بسیار سادهتر مثل کتاب روانشناسی عزت نفس هم میتوانید بخوانید.
اما فراموش نکنید که در آنجا، شما با یک متنِ محکمِ تحقیق-محور روبرو نیستید، بلکه صرفاً تجربیات و خاطرات و دیدگاههای ناتانیل براندن را میخوانید. این در حالی است که در کتاب مراک، با حجم گستردهای از منابع و مقالات و مطالعات و دستاوردهای آنها روبرو هستید.
در فصلهای بعد، مراک به سراغ مدل دو عاملی در تعریف عزت نفس رفته است (مدلی که ما هم در درس تعریف عزت نفس، آن را مبنا قرار دادیم).
باقیماندهی کتاب، برنامهی پنج هفتهای پیشنهادی مراک برای ارتقاء عزت نفس است که میتوان گفت نسبت به بقیهی کتاب، لحن آن کمی سادهتر و سبکتر شده است.
سه بخش کوتاه از کتاب عزت نفس
در اینجا سه بخش کوتاه از کتاب عزت نفس کریستوفر مراک را برای شما میآوریم.
البته قرار نیست این نکات را بیاموزید و بهخاطر بسپارید، چون آنها باید به شکل مستقل (و با زبان ساده به سبک متمم) به بحث گذاشته شوند. در اینجا هدف ما صرفاً این است که با سبک گفتار و نگارش مراک در این کتاب آشنا شوید:
کارل راجرز (۱۹۶۱) از جمله نخستین کسانی بود که بر اهمیت و تأثیر رفتار والدین بر عزت نفس فرزندان تأکید کرد و به دو شیوهی احترام گذاشتن به فرزند (مشروط و نامشروط) پرداخت.
منظور از احترام نامشروط این است که والدین، منحصر به فرد بودن فرزند خود را به رسمیت بشناسند و مسیر رشد او را به شکلی هموار کنند که فردیت او (علایق و ارزشها و …) پرورش پیدا کند.
اما احترام مشروط به این معناست که والدین، فقط زمانی فرزند خود را تشویق کنند و مورد حمایت قرار دهند که او، بر اساس اصول و ارزشها و علاقهمندیهای ایشان رفتار کند.
یکی از نخستین عوامل تأثیرگذار بر روی عزت نفس که بعداً در تحقیقات کوپر اسمیت (۱۹۶۷) نیز خود را نشان داد و هنوز هم در نتایج تحقیقات مشاهده میشود، همین سبک فرزندپروریِ والدین است.
کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در نتایج مطالعات خود دربارهی رفتار والدین، به شکل مشخصتری به اهمیت برخورد گرم با فرزندان و پذیرش آنان اشاره کرد.
اهمیت این بُعد از رفتار والدین، هنوز هم در میان کسانی که در حوزهی عزت نفس کار میکنند مورد توجه قرار میگیرد.
کمی سخت است که «برخورد گرم» و «پذیرش» را در قالب چند رفتارِ مشخص، توصیف کنیم. اما پذیرش را میتوان چنین توصیف کرد که والدین، نقاط ضعف را هم در کنار نقاط قوت، و محدودیتها را هم در کنار استعدادهای فرزندانشان ببینند.
برخورد گرم یعنی اینکه این پذیرش باید به شکلی متعادل باشد و نه کورکورانه.
اینکه صرفاً [ داشتهها و نداشتههای ] فرزندان خود را تأیید کنیم، کافی نیست و حتی میتواند بعداً به عزت نفس آنها آسیب بزند. کلید اصلی در اینجاست که برای فرزندان بستری بسازیم که بتوانند با توانمندیهایشان، جهان را کشف کنند و با آن درآمیزند و خود، ارزشها و شایستگیها و آگاهیها و سایر عوامل تأثیرگذار بر عزت نفسشان را تقویت کنند (کرنیس، ۲۰۰۳).
از زمان کوپر اسمیت (۱۹۶۷)، یک جریان تحقیقاتی کوچک اما مستمر بر این پایه شکل گرفت که ترتیب تولد فرزندان روی عزت نفس آنها تأثیر میگذارد.
اگر همهی فاکتورهای دیگر یکسان باشند، اندک فرصت بیشتری در اختیار فرزند اول خانواده قرار میگیرد تا عزت نفس خود را بهتر پرورش دهد. تکفرزند بودن نیز چنین فرصتی را فراهم میکند.
اگر چه یک رابطهی علّی شفاف میان ترتیب تولد و عزت نفس وجود ندارد، اما برداشت عمومی این است که فرزندان اول و تکفرزندها در مقایسه با فرزندان دیگر، بیشتر مورد توجه والدین قرار میگیرند [ و شاید بتوان علت عزت نفس بالاتر را در همین مسئله جستجو کرد. ]
نوشته کتاب عزت نفس | کریستوفر مراک اولین بار در متمم. پدیدار شد.