این بار هم مثل همهی موضوعاتی که تحت عنوان دعوت به گفتگو مطرح میشوند، میخواهیم دربارهی یکی از جملههایی که در پیام اختصاصی روزانه نمایش داده میشود صحبت کنیم.
جملهای که برای بحث انتخاب کردهایم، از مارشال مک لوهان است و اگر چه ما آن را در مجموعهی مدیریت تعارض مطرح کردهایم، پیام آن در مباحثی مانند مدیریت استرس، حمایت اجتماعی و حتی مدیریت رفتار سازمانی هم اهمیت پیدا میکند.
لازم به تأکید است که مک لوهان، متخصص رسانه است؛ اما جملهای که اینجا از او بررسی میکنیم در حوزهی رسانه نیست. بنابراین حرف او را نه بهعنوان یک دیدگاه کارشناسانه، بلکه صرفاً به عنوان تلنگری برای اندیشیدن در نظر میگیریم.
البته این واقعیت را هم نباید فراموش کنیم که مک لوهان حتی در حوزهی تخصصی خودش هم، علاقهای به زبان استدلالی ندارد و بیشتر نوعی سبک روایت گسسته و ساختارنیافته را برای بیان ایدههایش انتخاب میکند (این یکی از مواردی است که همیشه منتقدان او هم تذکر میدهند).
مک لوهان به این نکته میپردازد که گاهی اوقات، تغییرات سریع و ناگهانی در جامعه – غالباً به وسیلهی رسانه و تکنولوژی – باعث میشود که فضا و بستر لازم برای حفظ هویت فردی، تنگ شده یا به کلی تخریب شود.
او معتقد است که تنگ شدن فضا و کاهش فرصت برای حفظ مرزهای فردی انسانها، میتواند محصولات جانبی نامطلوبی داشته باشد که یکی از آنها، شکلگیری و افزایش خشونت است.
هویت فردی به خودی خود، واژهای با مرزهای گسترده است که مفاهیم و موضوعات فراوانی را پوشش میدهد.
تنگ شدن فضا هم میتواند مصداقهای گوناگونی داشته باشد. مثلاً ورود دولتها به فضای شخصی انسانها یا تلاش فرهنگ جمعی برای غلبه بر سبک زندگی فردی، نمونههایی از این تنگ شدن فضا محسوب میشوند.
اما مصداق دیگری هم وجود دارد که همهی ما تجربه کردهایم و آن، گسترش فناوری اطلاعات و ابزارهای ارتباطی و به تبع آن، توسعهی شبکه های اجتماعی است.
اگر تا کنون به خاطر به اشتراکگذاری یک عکس شخصی در شبکههای اجتماعی، از سوی کسانی که حتی شاید نمیشناختهاید، مورد نقد یا حملهی لفظی قرار گرفته باشید، نمونههایی از این خشونتها را تجربه کردهاید.
این را هم باید به خاطر داشته باشیم که مک لوهان این حرف را هم مثل دهکدهی جهانی و سایر حرفها و دیدگاههایش، زمانی مطرح کرده که هیچیک از این ابزارها وجود نداشتهاند و به همین علت، با منطقی پیچیدهتر و شاید شهودی قویتر، توانسته چنین روندهایی را حدس بزند و مطرح کند.
اما به هر حال، فرصت خوبی است تا با هم به این ادعا که مک لوهان مطرح میکند فکر کنیم و ببینیم که:
- این ادعا چقدر با درک و تجربهی ما از محیط اطرافمان جور در میآید؟
- اگر ما هم این حرف مکلوهان را تأیید/درک میکنیم، تا چه حد میتوانیم حداقل در زندگی خود، از آسیب این نوع خشونتها فاصله بگیریم؟
- اگر حرف مکلوهان را قبول داریم، آیا در محیط کار و خانواده، میتوانیم زمینهای فراهم کنیم تا ریشهی این نوع خشونتها خشک شده یا لااقل تقویت نشود؟
- آیا واقعاً دنیای جدید، فضا را برای حفظ هویت فردی همهی انسانها تنگ میکند؟ یا کسانی هم هستند که از همین شرایط برای تقویت فضای شخصی و هویت فردی خود استفاده کنند؟
نوشته رابطهی خشونت و هویت فردی انسانها اولین بار در متمم. پدیدار شد.