از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعه این درس:
- بتوانند وظیفه و مسئولیت را از یکدیگر تفکیک کرده و تفاوت این دو مفهوم را شرح دهند.
- دستهبندی هفتگانهی کارها را بر اساس مدلی که بلبین شرح داده درک کنند (به خاطر سپردن این دستهبندی لازم نیست).
- بتوانند در محیط کار یا فضای زندگی خانوادگی خود، برای هر یک از دستههای هفتگانه، مثالها و مصداقهایی را بیابند.
- هنگام واگذاری کارها و نیز مدیریت تعارضهای مربوط به تقسیم کار از الگوی بلبین برای رفع ابهامها استفاده کنند.
موضوعی که در این درس به آن میپردازیم، ممکن است در نگاه اول بسیار ساده بهنظر برسد: تعیین هفت رنگ برای هفت نوع کار.
میتوانید بحث مطرح شده در این درس را بخوانید و به سرعت از روی آن عبور کنید.
اما اگر آن را واقعاً جدی بگیرید و برای درک بیشتر آن وقت بگذارید، میتواند به یک ابزار ارتباطی قدرتمند در دستان شما تبدیل شود:
وقتی یک تیم میخواهد کارها را میان اعضای خود تقسیم کند، وقتی مدیری میخواهد چند فعالیت را به همکاران خود واگذار کند، وقتی مدیر پروژه در حال خرد کردن کارهای اجرایی یک پروژهی بزرگ است، وقتی اختلافنظر میان همکاران یا میان کارشناس و سرپرست به وجود آمده، به ابزاری نیاز دارید که ارتباط را شفافتر و اثربخشتر کند.
بلبین با مدل رنگی خود، این ابزار را در اختیار شما قرار میدهد.
پیشنهاد ما برای جدیتر گرفتن این درس آن است که فرض کنید در یک کارگاه یک روزهی مدیریت تعارض در واگذاری کارها و تقسیم فعالیتها شرکت کردهاید و قرار است دستاوردی متناسب با زمان و هزینهی یک کارگاه یکروزه داشته باشید.
آیا تا به حال به تفاوت مسئولیت و وظیفه توجه کردهاید؟
بلبین معتقد است که ما بسیاری از واژهها را در مدیریت منابع انسانی، مدیریت پروژه و کار تیمی، به شکلی بسیار مبهم بهکار میبریم.
مثلاً او اشاره میکند که پیتر دراکر به عنوان یکی از بزرگان مدیریت که مفاهیم بسیاری را شرح و بسط داده است، در کتاب خود تحت عنوان مدیریت، وظایف و مسئولیتها (Management: Task & Responsibilities) با وجودی که دو کلمهی وظیفه و مسئولیت را در عنوان کتاب بهکار برده، نتوانسته در محتوای کتاب به شکلی دقیق و شفاف، این دو مفهوم را از یکدیگر تفکیک کند.
ضمن اینکه هر یک از این واژهها هم میتوانند به معانی متنوعی بهکار برده شوند. مثلاً واژهی مسئولیت میتواند سه مفهوم متفاوت را پوشش دهد:
- من مسئول هستم (از نظر اخلاقی در مقابل آنچه اینجا روی میدهد مسئولم)
- من مسئول هستم (مدیریت و ریاست این مجموعه به من واگذار شده)
- من مسئول هستم (اگر نتیجه بد باشد، من مورد بازخواست و مواخذه قرار میگیرم)
او تعریف زیر را برای وظیفه و مسئولیت پیشنهاد میکند:
گاهی اوقات من به صورت دقیق به شما میگویم که چه کاری را از چه مسیری و به چه شیوهای و با چه جزئیاتی انجام دهید.
این یعنی یک وظیفه (Task) را به شما واگذار کردهام.
گاهی هم، به شما به صورت مشخص و دقیق میگویم که چه نتیجهای از شما انتظار دارم. اینکه در نهایت باید چه کاری تحویل دهید.
این یعنی به شما یک مسئولیت (Responsibility) واگذار شده است.
بنابراین وظیفه یعنی کاری که روش انجام آن به شکل دقیق تعریف و مشخص شده باشد (اصالت با روش انجام فعالیت است).
اما مسئولیت یعنی نتیجهای که به شکل دقیق، تعریف و مشخص شده و فرد باید خود، روش انجام کار را تعیین و انتخاب کند (اصالت با نتیجهی انجام فعالیت است).
با این تعریف، من نمیتوانم همزمان به شما وظیفه و مسئولیت را واگذار کنم.
اگر جزئیات را به شما دیکته کردهام (وظیفه)، پس مسئولیت نتیجه با من است و اگر نتیجه را مشخص کردهام (مسئولیت) نمیتوانم جزئیات را دیکته کنم. چون شما میتوانید بگویید که عملی نشدن نتیجه، تقصیر شما نیست و ناشی از مسیر نادرستی است که من مشخص کردهام.
در ابتدای شروع یک کار تیمی یا آغاز یک پروژه یا تدوین شرح وظایف یک عضو جدید از شرکت، معمولاً به این ابهامها توجه نمیکنیم و همه فرض میکنیم که حرفها و مفروضات و انتظارات یکدیگر را به درستی درک کردهایم.
اما وقتی اختلافنظرها و تعارضها به وجود میآیند، تازه متوجه میشویم که بخشی از مشکلات، در ابهام واژهها و اصطلاحاتی که بهکار میبریم ریشه دارند.
بلبین پس از سالها مطالعه روی تعریف و واگذاری کارها در تیمهای اجرایی، به نتیجه رسید که میتواند کارها و فعالیتها را به چهار دسته (چهار رنگ) تقسیم کند:
تمرین و مشارکت در بحث
در محیط کار یا محیط خانه، نمونههایی از هر رنگ کار را پیدا کنید و مثال بزنید.
نوشته تقسیم کار در تیم | مدل رنگی مردیت بلبین اولین بار در متمم. پدیدار شد.