مثل همیشه، این بار هم دعوت به گفتگو میخواهیم به سراغ یکی از جملههای کوتاهی برویم که در پیام اختصاصی برایتان نمایش میدهیم.
جملهای که اینبار برای دعوت به گفتگو انتخاب کردهایم، از پاول گتی (Jean Paul Getty) نقل شده است که از جمله مدیران خصوصی صنعت نفت در نیمهی اول قرن بیستم محسوب میشود.
البته ما جملهی او را مستقل از سوابق و اعتبارش، مورد بحث و بررسی قرار میدهیم؛ اما چون جملهی مورد بحث، دربارهی کار کردن در شرکتهای بزرگ است، بد نیست اشاره کنیم که او خود، مدیر و مالک یک شرکت بسیار بزرگ بوده و برخی منابع، او را در مقطعی از زندگیاش، ثروتمندترین فرد زنده در آمریکا دانستهاند (+).
جملهی گتی، توجه ما را به دیدگاهی جلب میکند که سالها، مورد بحث و اختلافنظر بوده و هنوز هم چنین است:
جملهی گتی را با وجود ظاهر منتقدانهاش، نمیتوان به صورت مطلق، به عنوان یک دیدگاه منفی تفسیر کرد. اما این جمله به نکتهی مهمی که در ذهن بسیاری از ما وجود دارد اشاره میکند: مزایا و معایب کار کردن برای شرکتهای بزرگ چیست؟
به نظر میرسد که کارهای ما در شرکتهای کوچک، سریعتر و بهتر دیده میشوند؛ اما با احساسِ خوبِ تکیه دادن به برندهای بزرگ چه کنیم؟
آیا حس بهتری نیست که در جلسات و مهمانیها، وقتی نام محیط کارمان را میگوییم، دیگران آنجا را بشناسند؟
منتقدان کار کردن برای شرکتهای بزرگ، معتقدند که شما در نهایت، برند دیگری را بزرگ میکنید و به نسبت تلاشتان، سهم کمتری برای خودتان حاصل میشود. برند شرکت، دارایی شما نیست. درست همانطور که سرعت قدرت و سرعت قطار را نباید به عنوان داشتهی خود فرض کنید.
از سوی دیگر، مدافعان کار کردن در شرکتهای بزرگ، میگویند که کار کردن در این نوع شرکتها، بهتر میتواند به ما فعالیت در چارچوب ساختار و بر اساس فرایند را بیاموزد.
به نظر میرسد که نمیتوان در بحث مزایا و معایب کار کردن در شرکتهای بزرگ، به یک جمعبندی قطعی رسید. ضمن اینکه تصمیم گیری دربارهی انتخاب محیط کار، تابع فاکتورهای شخصی متعددی است. بنابراین، نمیتوان در این زمینه، حکمهای کلی صادر کرد
با این حال، پرداختن به جنبههای مختلف این بحث و به اشتراکگذاری تجربیات، میتواند مفید و آموزنده باشد.
نکات متنوعی را میتوان به بهانهی این موضوع مطرح کرد. بنابراین آنچه در ادامه میآید صرفاً نمونهای از موضوعاتی است که ممکن است شما در آن، دیدگاه یا تجربهای داشته باشید و بخواهید با دوستانتان در میان بگذارید:
مزایا و معایب کار کردن برای شرکتهای بزرگ چیست؟
چه مزیتهایی وجود دارد که کمتر دیدهمیشوند؟ چه عیبهایی وجود دارد که معمولاً به آن اشاره نمیشود؟
استعارهی سفر با قطار، تا چه حد میتواند در توصیف کار کردن برای شرکتهای بزرگ درست باشد؟
آیا درست است که حکم کلی دربارهی کار کردن در شرکتهای بزرگ (یا کوچک) صادر کنیم؟ به چه ملاحظاتی باید توجه کرد؟
اگر معتقدید که معایبی در کار کردن برای شرکتهای بزرگ وجود دارد، چه اقدامها و ویژگیهایی در این نوع سازمانها و کسب و کارها، میتواند این معایب را کاهش داده یا پوشش دهد؟
مدیران و بهطور خاص، مدیران منابع انسانی، میتوانند چه نقشی در پررنگ کردن یا کمرنگ کردن مزایا و معایب کسب و کارهای بزرگ ایفا کنند؟
اگر برای شرکتهای کوچک، مزیتهایی تعریف میکنیم (و آنها را شبیه سوار بودن بر قطار نمیدانیم) آیا این مزایا برای همهی شرکتهای کوچک وجود دارد؟
این نوع تقسیمبندی محیطهای کار به بزرگ و کوچک، در چه مواردی به ما کمک میکند؟ در چه وقتهایی میتواند گمراهکننده باشد؟
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
The post مزایا و معایب کار کردن برای شرکتهای بزرگ appeared first on متمم.