آیا واقعاً چیزی به نام فرایند کارآفرینی (Entrepreneurial Process) وجود دارد؟
یعنی آیا میتوان مانند هر فرایند دیگر، مراحل کارآفرینی را به ترتیب، تعیین و اعلام کرد؟
حدس زدنِ پاسخ این پرسش، دشوار نیست: کارآفرینها همگی مراحل یکسانی را طی نمیکنند و کارآفرینی – مانند هر فعالیت دیگری که با خلق و خلاقیت رابطه دارد – چندان چارچوبپذیر نیست.
با این حال، تعریف فرایند کارآفرینی در کتابهای کارآفرینی و آموزش آن در دورههای کارآفرینی بسیار رایج است. موارد زیر، از جمله مزایای آشنایی با فرایند کارآفرینی محسوب میشوند:
- مدرس کارآفرینی میتواند با تعریف فرایند، به مطالب و نکات خود، نظم بدهد و به این شیوه، ساختار مناسبی برای آموزش کارآفرینی تعریف و ترسیم کند.
- کسی که در کلاس کارآفرینی حاضر شده یا قصد دارد به شکلی رسمیتر با کارآفرینی آشنا شود، میتواند از فرایند کارآفرینی الهام بگیرد و ارتباط سرفصلهای مختلف در درس کارآفرینی را بیشتر بهتر درک کند.
- فرایند کارآفرینی میتواند مانند یک چک لیست عمل کند. یعنی کسی که با کارآفرینی به شکل آکادمیک یا تجربی آشنا شده است، میتواند به این شیوه، نواقص خود را بیابد و برای تکمیل دانستههای خود، برنامه ریزی کند.
- فرایند کارآفرینی میتواند ابزار مناسبی برای عارضه یابی باشد. به این معنا که اگر کارآفرینان در مسیر خود، با مانع و مشکل جدی مواجه شدند، ممکن است با مرور این فرایند، ایدههایی برای خروج از بنبستها و عبور از موانع در ذهنشان شکل بگیرد.
با این مقدمه، ما هم قصد داریم کمی دربارهی فرایند کارآفرینی صحبت کنیم.
آشنایی با فرایند کارآفرینی
نهتنها بخشی از نویسندگان و متفکران حوزهی کارآفرینی، با تعریفِ مفهومی تحت عنوان فرایند کارآفرینی موافق نیستند، بلکه در میان آنها که به تعریف فرایند کارآفرینی پرداختهاند نیز، اتفاقنظر و توافق کامل وجود ندارد.
برخی از مدلها، تفاوتهای جزئی با یکدیگر دارند و برخی دیگر، الگوهای کاملاً متفاوتی را پیشنهاد کردهاند.
ما در متمم با بررسی چند کتاب مرجع آموزش کارآفرینی، به فرایندی رسیدیم که تا حد خوبی میتواند بیانگر مفاهیم مطرح شده در برخی از شناختهشدهترین مدلها باشد (منبع اول [جلد یک] / منبع دوم / منبع سوم).
انتخاب و تصمیم گیری: میخواهم کارآفرین بشوم
یکی از مراحل مهم در فرایند کارآفرینی، تصمیم گیری و انتخاب است. جایی که ما به خود میگوییم: «من میخواهم کارآفرین بشوم و مسیر کارآفرینی را طی کنم.»
البته قاعدتاً چنین اتفاقهایی به صورت لحظهای روی نمیدهند و طی یک روند، شکل میگیرند.
اما اغلب، یک اتفاقِ محرک یا Trigger Event وجود دارد که ضربهی نهایی را میزند. به این مثالها توجه کنید:
- مشکل مالی در زندگی (که من آن را به شرایط نامطلوب شغل خود نسبت میدهم)
- برخورد نامناسب مدیر ارشد با من
- مخالفت شرکت با ایده و طرحی که من آن را بسیار منطقی و مفید میدانم (حس میکنم شرکت میل به تغییر و بهبود ندارد)
- فشار کاری بسیار زیاد و این حس که اگر قرار است تا این حد فشار تحمل کنم، چرا منافع آن را خودم در قالب کارآفرینی کسب نکنم؟
در جستجوی ایده و فرصت
ایده یابی و جستجوی فرصت، یکی دیگر از مراحل کارآفرینی است.
میدانیم که هر جرقهی ذهنی، یک ایدهی ارزشمند نیست و هر ایدهی ارزشمند، الزاماً یک فرصت کارآفرینی نخواهد بود.
ارزیابیهای اولیه در این مرحله، میتوانند بسیار مهم باشند؛ چون به ما کمک میکنند که از میان ایدههای مختلف، گزینهای را انتخاب کنیم که شانس موفقیت بالاتری دارد.
توانایی تشخیص فرصتها آنقدر در کارآفرینی مهم است که گاهی اوقات در تعریف کارآفرین، به این نکته اشاره میکنند که تفاوت اصلی کارآفرین با دیگران در این است که چشم او، به یافتن و دیدنِ فرصتها حساس است.
تبدیل فرصت و ایده به “محصول”
اگر فرصت را به محیط نسبت داده و ایده را به ذهن کارآفرین مربوط بدانیم، میتوان گفت که محصول، تلاقیِ ایده و فرصت است.
چه بسا فرصتهای اقتصادی و ارزشمند فراوانی در اطراف خود ببینیم، اما ایدهی مناسبی برای بهرهبرداری از آن فرصتها به ذهنمان نرسد؛ یا حتی ایدهی جذابی هم به ذهنمان برسد، اما نتوانیم این ایده را به یک محصول (کالا یا خدمت) تبدیل کرده و از فرصتِ ایجاد شده، استفاده کنیم.
آموزشهایی که در زمینهی توسعه محصول جدید مطرح میشوند، میتوانند در این مرحله از فرایند کارآفرینی مفید باشند.
طراحی مدل کسب و کار و تنظیم طرح تجاری
طبیعتاً محصول خوب به تنهایی نمیتواند به یک کسب و کار خوب و موفق تبدیل شود.
بحثِ مدل کسب و کار بر همین اساس شکل گرفته است. مدل کسب و کار میخواهد معماری کلی کسب و کار شما را مشخص کند و نشان دهد که المانهای مختلف کسب و کار (از جمله محصول، مشتری، منابع کلیدی، جریان نقدی، ساختار هزینه و فعالیتهای عملیاتی) چگونه در کنار هم قرار میگیرند و ساختمان کسب و کار شما را میسازند.
طرح تجاری، نقشهی عملیاتی راهاندازی کسب و کار است.
به فرض اینکه محصول را به خوبی طراحی کردهایم و مدل کسب و کار قابلِاتکایی هم تعیین و ترسیم کردهایم، لازم است نقشهی عملیاتی مسیر را هم مشخص کنیم. در واقع، به راه اندازی کسب و کار به عنوان یک پروژه نگاه کرده و مراحل اجرایی این پروژه را تعریف و تدوین کنیم.
از جمله اینکه دقیقاً چگونه شروع میکنیم و چه مراحلی را طی خواهیم کرد و هر یک از منابع را در چه زمانی و به چه میزان لازم خواهیم داشت. ساختار سازمانی، پیش بینی فروش، تجزیه و تحلیل ریسک و سایر موضوعاتی که معمولاً در طراحی اولیهی محصول و تعیین مدل کسب و کار، چندان جدی گرفته نمیشوند، در این مرحله مورد توجه قرار میگیرند.
حاصل همهی این تحلیلها و بررسیها، همان چیزی است که به عنوان طرح کسب و کار یا طرح تجاری میشناسیم.
باز هم لازم به تأکید است که با وجود استفاده از اصطلاح فرایند در عبارت فرایند کارآفرینی، قرار نیست الزاماً مراحل کارآفرینی به همین ترتیب طی شوند و ممکن است در عمل، تفاوتهایی وجود داشته باشد.
مثلاً ممکن است مرحلهی ایده یابی و ارزیابی فرصت انجام شوند، اما فردِ کارآفرین هنوز تصمیم قطعی به کارآفرینی نگرفته و از کسب و کار قبلی خود جدا نشده باشد. سپس به علت یک رویداد مشخص، به پیادهسازیِ ایدهای که پیش از این در ذهن او شکل گرفته ترغیب شود.
همچنین، ساختار حقوقی و تأمین منابع، همیشه با یک ترتیب مشخص پیگیری نمیشوند. گاهی باید ساختار حقوقی شکل بگیرد تا بتوان به سراغ تأمین منابع (مثلاً دریافت وام بانکی) رفت. گاهی نیز تأمین منابع (مثلاً مالی و انسانی) پیشنیاز شکلگیری نطفهی اولیهی شرکت (در حد اجاره کردن دفتر و اخذ مجوز فعالیت) محسوب میشود.
The post فرایند کارآفرینی | آشنایی با مراحل کارآفرینی appeared first on متمم.