پیش از این نیز در پاراگراف فارسی متمم، به سراغ مجموعه کتابهای تجربه و هنر زندگی، کار ارزشمند انتشارات گمان، رفتهایم.
کتابهایی که سرپرستی و سرویراستاری آن بر عهدهی خشایار دیهیمی است و معمولاً با عینک فلسفه به جنبههای مختلف زندگی نگاه میکنند و میپردازند.
خشایار دیهیمی در معرفی این مجموعه، به خوبی نگاه مجموعه کتابهای تجربه و هنر زندگی را توصیف میکند:
فلسفه در همهی کشورها و همهی فرهنگها، از جمله کشور خودمان، واژهای پرابهّت است. کتابهای فلسفه هم غالباً در قفسهها در جایی قرار میگیرند که متناسب با همین ابهتشان باشد. به اصطلاح خودمانی، آن بالای تاقچه.
او در ادامه با ارجاع به نگاه سقراطی، تأکید میکند که فلسفه قرار نبوده تا این حد انتزاعی باشد یا لااقل، نباید همهی فلسفه به مفاهیم مجرد محدود شود:
سوالهای فلسفی سقراط از چه جنسی بودند؟
سقراط عمدتاً سوالهایی را مطرح میکرد که با زندگی و شخصیت و خصائل افراد ارتباط داشت. و یونانیان طرف محاوره، که لزوماً فیلسوف هم نبودند، از بحث دربارهی این سوالها پرهیز نمیکردند.
امروز هم اگر نظیر همان سوالها از هر کس پرسیده شود هرگز نمیگوید این بحثها فلسفی است پس من که فیلسوف نیستم درگیر آنها نمیشوم.
با این مقدمه، به سراغ کتاب کار نوشتهی لارس اسوندسن با ترجمهی فرزانه سالمی میرویم. این کتاب، پس از کتابِ کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، دومین کتاب از مجموعهی تجربه و هنر زندگی است که در متمم معرفی میشود.
کتاب کار – لارس اسوندسن
اسوندسن در این کتاب، مانند سایر کتابهایش، میکوشد کار را با نگرش فلسفی و البته به دور از یک مکتب فلسفی خاص، بررسی کند. بنابراین اگر در جستجوی کتابی با نگاه سوسیالیستی یا لیبرالیستی به موضوع کار هستید، این کتاب شما را چندان راضی نخواهد کرد.
او بیشتر از پاسخ دادن، به طرح پرسش پرداخته و کوشیده از زوایای مختلفی به کار نگاه کند. برخی از سوالهایی را که او در این کتاب، به آنها پرداخته با هم ببینیم:
- تعریف کار چیست؟
- کار چگونه به ما معنا میدهد؟ (اصلاً آیا باید به ما معنا بدهد؟)
- مرز میان کار و تفریح کجاست؟ آیا کار باید تفریحمان باشد؟ یا کار و تفریح باید جدا از یکدیگر باشند و جدا نگه داشته شوند؟
- ماجرای پیچیدهی دستمزد و نقش دستمزد در تعریف شغل چیست؟ آیا این دستمزد گرفتن است که باعث میشود یک فعالیت را شغل خود بدانیم؟
- کار در عصر فراوانی چه معنایی پیدا میکند؟ اکنون که فناوری بهرهوری همه چیز را بالا برده و وقتهای آزاد را بیشتر کرده (و بسیاری از ما بر خلاف کارگران قدیمی در میانهی کار هم، برای چک کردن گوشی خود فرصت داریم)، کار و بازار کار چه تغییری را تجربه خواهد کرد؟
برای پاراگراف فارسی سه بخش از این کتاب را برگزیدهایم. نخست چند جمله از مقدمهی کتاب:
پدرم تمام دوران کارش [به عنوان سرکارگر و لولهکش حرفهای] در استخدام همان شرکت [یک کارگاه کشتیسازی] بود.
من همیشه تصور میکردم که در مجموع از کار در کارگاه لذت میبرد، اما در عین حال مشتاق بود که هر روز دقیقاً سر ساعت سه و نیم آنجا را ترک کند.
… خط کشی کاملاً روشنی میان کار و تفریح او وجود داشت و پدرم در خارج از کارگاه، مناسبات محدودی با همکارانش داشت.
… پرسشهایی نظیر اینکه آیا کارش «معنادار» است یا نه، و اینکه کارش بیانگر «منِ واقعی» اوست یا نه، ظاهراً برایش پیش نیامده بود.
بخش دومی که برایتان انتخاب کردهایم، یک پاراگراف است که نویسنده آن را از جورج اورول (کتاب آس و پاسهای پاریس و لندن) نقل کرده است:
میگویند که گداها کار نمیکنند؛ اما مگر کار چیست؟
عمله کارش این است که کلنگ بزند. کارِ حسابداری جمع و تفریق ارقام است.
گدا هم با بیرون ایستادن در هر آب و هوایی و ابتلا به واریس و برونشیت مزمن و امراض دیگر کار میکند.
این هم حرفهای است مثل بقیهی حرفهها؛ البته کاملاً بیفایده. ولی خب خیلی از پیشههای آبرومند هم کاملاً بیفایدهاند…
گدا، اگر واقعبینانه به او نگاه کنیم، صرفاً یک کاسبکار است. و مثل هر کاسبکار دیگری زندگیاش را از هر راهی که مقدور است تأمین میکند.
او بیشتر از اکثر آدمهای مدرن آبروی خودش را نبرده، تنها اشتباهش این بوده که کسب و کاری انتخاب کرده که غیرممکن است بتوان با آن پولدار شد.
البته حتماً هنگام خواندن جملات بالا، به تفاوت واژهی گدا و فقیر توجه دارید. فقیر در برابر غنی، واژهی محترمانهای است و وضع زندگی یک فرد را توصیف میکند. اما گدا کسی است که میکوشد از ترحم مردم به نفع خود استفاده کند و ما در ادبیات رسمی رسانههای خود، معمولاً از متکدی برای توصیف آن استفاده میکنیم.
اسوندسن با نقل حرفهای اورول، میخواهد اهمیت تعریف درست از کار را به ما گوشزد کند. او میگوید: «باید خیلی تلاش کنیم تا تعریفی از کار ارائه کنیم که گدایی جزوش نباشد. اما در عین حال، سایر فعالیتهایی که معمولاً تحت عنوان کار طبقهبندی میکنیم، در آن جا بگیرند.»
آخرین بخشی که از این کتاب برایتان نقل میکنیم، در نقد کتابهای بازاری در زمینهی مدیریت است:
گاهی اوقات برای تاجر جماعت، سخنرانیهای نان و آبداری میکنم.
برای آمادهشدن برای این سخنرانیها، بعضی از پرطرفدارترین کتابهای جدید دربارهی مدیریت را میخوانم.
نه به این دلیل که میخواهم دربارهی مدیریت حرف بزنم، بلکه بیشتر به این دلیل که میخواهم بدانم چه نوع باورهایی در میان مخاطبانم رواج دارد.
«محتوا»ی این کتاب ها چندان چنگی به دل نمیزند. معمولاً شامل چند تیتر چشمگیر و چند مثال – یا مورد [کیس] – است که قرار است کلیگوییهای گسترده در تیترها را پشتیبانی کنند.
از ادعاهای مطرح شده اغلب به عنوان «فلسفه» یاد میشود، هر چند که اصلاً شباهتی به آنچه فلاسفه نامش را فلسفه گذاشتهاند ندارد.
این واقعیت که کتابهای بد وجود دارند، فینفسه اشکال چندانی ندارد، اما این کتابها واقعاً بر زندگی مردم تأثیر میگذارند، خیلی بشتر از تأثیری که کتابهای «معتبر» فلسفی میتوانند داشته باشند.
کتاب ۲۰۰ صفحهای اسوندسن، آنقدر سبک نیست که آن را لابهلای کار خود یا سر میز غذا بخوانید. اما آنقدر ساده هست که بتواند کتاب مناسبی برای ساعات خلوت در کنار تختخواب شما باشد.
معرفی کتابهای مدیریتی
پاراگراف فارسی
معرفی کتابهای روانشناسی
کتابخوانی و توصیههایی درباره آن
دانشمندان کلاسیک مدیریت و اقتصاد و روانشناسی
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
The post جملاتی از کتاب کار | نگاه فلسفی لارس اسوندسن به کار کردن appeared first on متمم.