ایتالیای امروز که سهم نسبتاً ناچیزی از خبرها و روندهای سیاسی جهان را در اختیار خود دارد، حدود دوهزار سال پیش، محل استقرار یکی از قدرتهای بزرگ سیاسی جهان بود و شهر رم، که امروز محل گردش و عکاسی توریستهاست، زمانی قلب امپراطوری روم بود و در دل بناها و کاخهای عظیم آن، سرنوشت بسیاری از زمینها و سرزمینهای اطراف، تعیین میشد.
وقتی از روم حرف میزنیم باید مشخص کنیم که از جمهوری روم (The Roman Republic) صحبت میکنیم یا از امپراطوری روم (The Roman Empire).
چون روم از حدود پنج قرن قبل از میلاد مسیح تا حدود سی سال قبل از میلاد مسیح، در قالب جمهوری اداره میشد و پس از آن، چهار یا پنج قرن هم، با افت و خیز زیاد در قدرت، در قالب امپراطوری روم و مشتقات آن، در جغرافیای سیاسی جهان حضور داشت.
کسانی که ما به عنوان سزار (یا قیصر) میشناسیم، غالباً به عصر امپراطوری روم تعلق دارند.
داستان جمهوری روم و امپراطوری روم و شیوهی ظهور و روند سقوط آن، به حدی گسترده و پیچیده و البته آموزنده است که دهها کتاب دربارهی آن نوشته شده است.
جدای از کتابهای تخصصی مانند انحطاط و سقوط امپراطوری روم، کتابهای عمومیتر تاریخی مانند تاریخ تمدن #ویل دورانت هم به آن پرداختهاند (ویل دورانت کتاب قیصر و مسیح را به بررسی این دو پدیدهی بزرگ همزمان در تاریخ اختصاص داده است).
جدای از کتابهای تاریخی حجیم و تخصصی، کتابهای کوچکی هم در زمینهی امپراطوری روم منتشر شدهاند که خواندن آنها میتواند برای مبتدیان مفید باشد.
از جملهی این کتابهای کوچک و مختصر میتوان به کتاب جمهوری روم اشاره کرد که دان نارو آن را نوشته و ترجمهی آن به همت #نشر ققنوس با ترجمهی آقای سهیل سمّی به بازار عرضه شده است.
با این مقدمه، قصد داریم این بار در پاراگراف فارسی متمم، بخشهای کوچکی از کتاب جمهوری روم را بخوانیم و مرور کنیم.
لازم به ذکر است که به علت پیوسته بودن روایت کتاب و گره خوردن مطالب در یکدیگر، جدا کردن پاراگرافها کار سادهای نبود و ما ناگزیر شدهایم در بخشهایی از متنهای نقل شده، کلمات یا عباراتی را تغییر دهیم تا در انتقال پیام نویسنده، خدشهای به وجود نیاید.
پاتریسیها
در مورد اینکه پاتریسیها (Patricians) که بودهاند، اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. اما این را میدانیم که بیشترین قدرت و اختیار در روم باستان (دوران جمهوری روم و پیش از تشکیل جمهوری) در اختیار آنها بوده است.
ظاهراً پاتریسیها کسانی بودهاند که از قدیم، نسل اندر نسل، در آن ناحیه ساکن بوده و صاحب زمین بودهاند. این افراد که میتوان آنها را قدیمیترین لاتینیها دانست، بسیار مورد احترام قرار میگرفتند و بسیاری از تصمیمهای مربوط به منطقه، در جمع آنها اتخاذ میشده است.
بخشهایی از ماجرای تشکیل سنا توسط پاتریسیها و پس از آن، شکلگیری مجلس عوام را با هم بخوانیم:
از قرن هفتم قبل از میلاد، گروهی از محترمترین پاتریسیها برای بحث در مورد مشکلات جامعه، متناوباً گرد هم جمع میآمدند. از آنجا که این اعضای مُسن را به عنوان سناتور میشناختند، گروهشان نیز سنا نامیده شد.
در آغاز، سناتورها قدرت حقیقی نداشتند و بیشتر به عنوان مشاور پادشاهان عمل میکردند. اما با رشد و موفقیت بعضی مزارع رومیان در قرن ششم قبل از میلاد، پاتریسیها که مالک مزارع بودند نیز به نحوی روزافزون، ثروتمند و صاحب قدرت شدند. [در حدی که] بسیاری از آنان به سناتورهای رکگو و بیپروایی بدل شدند که بر بعضی از تصمیمهای پادشاهان تأثیر مستقیم میگذاشتند.
سرانجام، پاتریسیها چنان قدرتمند و جسور شدند که کنترل حکومت را به طور کامل در دست گرفتند.
در سال ۵۰۹ قبل از میلاد، هنگامی که شاه تارکنیوس سوپربوس خارج از شهر بود، سنا جلسهای تشکیل داد و او را از فرمانروایی خلع کرد و دولتی جدید تأسیس نمود.
رومیان از تأسیس جمهوری دو هدف داشتند. اول، ایجاد نظامی که در آن مردم حق اظهارنظر داشته باشند و دوم، تقسیم قدرت حکومتی میان چند نفر و چند گروه برای جلوگیری از قدرت گرفتن بیش از حد یک شخص واحد.
رومیان دیدند که شهرهای یونانی دارای شوراهای دموکراتیک هستند؛ گروههایی متشکل از شهروندان که برای بحث و رأی دادن در مورد مسائل مهم و انتخاب رهبران خویش گرد هم جمع میشدند.
رومیان این ایده را اقتباس کردند و شوراهایی متشکل از شهروندان رومی را ایجاد کردند. فقط رومیان بالغ و آزاد که سلاح داشتند (واجد شرایط برای خدمت در نظام) مجاز بودند شهروند باشند و در شورا شرکت کنند.
در حکومت رومیان هم درست مانند دموکراسیهای یونانی، زنان و بیگانگان و بردگان حق رأی نداشتند.
دو کنسول و یک دیکتاتور
یکی از جالبترین ویژگیهای جمهوری رومی این بود که آنها دو مقام ارشد (به نام کنسول) انتخاب میکردند که هر دو در یک حد قدرت و اختیار داشتند. این برای ما که در دوران معاصر، «وحدت فرماندهی» را به عنوان یک اصل بدیهی مدیریتی پذیرفتهایم کمی عجیب بهنظر میرسد:
شورای روم دو مقام رسمی حکومتی را برمیگزید که کنسول نام داشتند. چستر استار مینویسد:
«این مردان در داخل کشور بر دولت نظارت میکردند و در خارج از کشور، حکم سردار را داشتند. گر چه هر کنسول معمولاً در حوزهی کار خویش به همراه ارتش تحت فرمانش، مستقل عمل میکرد، اما اگر در روم پیشنهاد سیاسی جدیای به تصویب میرسید، هر دو کنسول میبایست با آن موافقت میکردند. در مواقع بحرانی، دو کنسول [یک فرد را به عنوان دیکتاتور انتخاب میکردند و] پا پَس میکشیدند تا دیکتاتور با قدرت مطلق، موقتاً برای شش ماه در رأس قدرت قرار بگیرد.»
مدت حکومت دیکتاتور کوتاه انتخاب شده بود تا نتواند از قدرتش سوء استفاده کرده و حکومتش را مادامالعمر کند. به همین نحو، مدت خدمت کنسولها نیز یک سال بود تا اگر محبوب واقع نشدند یا عملکرد ضعیفی داشتند، بتوان به سرعت آنها را جایگزین کرد.
سنا همچنان در مقام هیأت مشاوری باقی میمانند که به کنسولها در تصمیمگیریها کمک میکرد.
کسب حق وتو
یکی دیگر از داستانهای جالبی که در کتاب جمهوری روم آمده، مربوط به کسب حق وتو است. امروزه ما معمولاً حق وتو را متعلق به مقامی ارشد میدانیم که تصمیمهای پاییندستی را لغو میکند. اما در نخستین دورهای که حق وتو به وجود آمده، جریان برعکس بوده است:
دموکراسی روم مانند دموکراسی آتن و دیگر شهرهای یونان نبود، چون تنها معدودی از نخبگان در این دولت شرکت داشتند.
از آنجا که مقامات دولتی روم، حقوق و دستمزدی دریافت نمیکردند، تنها ثروتمندان میتوانستند به طور دائم در این دولت حکومت کنند. از دیگر سو، بعضی از مناصب سیاسی برای عوام ممنوع بود. مثلاً فقط پاتریسیها میتوانستند کنسول باشند.
… اکثر رعایا از اینکه از شرکت در فرایند سیاسی کشور منع شده بودند، شدیداً ناراضی بودند. آنها تقریباً بلافاصله پس از ایجاد جمهوری، خواستار حق رأی بیشتر در دولت شدند.
پاتریسیها در آغاز توجهی به خواستهی آنها نکردند، اما رعیتها به زودی دست به اعتصاب زدند و از خدمت نظام روگرداندند. کنسولها بدون وجود سربازان رعیت، توان تشکیل ارتش لازم برای دفاع از شهر را نداشتند. به همین علت، تسلیم شدند.
آنها در سال ۴۹۴ قبل از میلاد به رعیتها اجازه دادند که برای خود شورایی به نام مجلس عوام تشکیل دهند که پاتریسیها در آن راه نداشتند. گر چه این شورا قدرت وضع قوانین را ندشت، اما هر ساله میتوانست ده نمایندهی رسمی به نام تریبون انتخاب کند. وظیفهی تریبون، حمایت از منافع عوام بود.
تریبونها این قدرت را داشتند که در برابر تصویب هر قانونی که پاتریسیها پیشنهاد میدادند بگویند «وتو!» یعنی «ممنوع میکنم!»
جمهوری تمام میشود و امپراطوری آغاز میشود
اینکه چگونه جنگ قدرت در میان سیاستمداران و صاحبان قدرت، و نارضایتی بردگان و اعتراضهای آنها (مثلاً جنبش اسپارتاکوس)، پایههای جمهوری را سست کرد، داستانی طولانی است که در کتاب به آن پرداخته میشود.
اما به هر حال، پس از حدود چهار و نیم قرن، جنگ داخلی و آشوب و نابسامانی در حدی شد که مردم برای ظهور یک دیکتاتور بلندمدت (نه فقط شش ماهه) آماده شدند.
اکتاویان، حاکمی بود که از این فرصت استفاده کرد و پس از چند دوره جنگ قدرت طولانی، در قامت امپراطور بر تخت سلطنت نشست.
چند جمله از صفحات پایانی کتاب را با هم بخوانیم:
اکتاویان در سی و دو سالگی بر تمام دشمناش پیروز و در روم و امپراطوریاش به قدرت مطلق بدل شد. او به روم بازگشت و به افتخار پیروزیاش، سه روز تمام جشن و سرور برپا کرد.
اکتاویان به زودی دولت جدیدی را بر روم تحمیل کرد که ظاهراً شبیه نظام قبلی بود. هنوز سنا وجود داشت، دادگاهها، شوراها و مقامات دولتی، همگی ظاهراً سر جای خود بودند و اکتاویان اجازه داده بود آنها به بخش اعظم مسائل معمول کشور رسیدگی کنند.
اما در حقیقت، جمهوری دیگر وجود نداشت. چون دولت دیگر در دستان مردم نبود.
… اکتاویان ارتش را در اختیار خود نگه داشته بود و مصر را نیز در اختیار خود داشت. بنابراین، قدرت دولت عملاً و عمدتاً به روم محدود میماند. اکتاویان سنا را واداشت تا با اعطای قدرتهایی اساسی به وی موافقت کند. اختیارات او مشابه اختیارات یک کنسول و تریبون بود. بنابراین میتوانست هر قانون یا سیاستی را که میخواست پیشنهاد دهد یا وتو کند.
او همچنین حق اعلام جنگ بدون مشورت با سنا و حق تشکیل جلسه در سنا و انتخاب نامزدهای شوراها و وارد کردن آنها به سنا را نیز برای خود محفوظ میداشت.
اکتاویان قدرت مطلق یک دیکتاتور را داشت. اما به علت نفرت و بیاعتمادی مردم روم نسبت به عناوینی چون دیکتاتور یا پادشاه، از این عناوین حذر میکرد. او در سال ۲۷ قبل از میلاد [تاریخی که پایان رسمی جمهوری روم محسوب میشود] به عنوان افتخاری امپراطور سزار اوگوستوس یعنی «حاکم ظفرمند بزرگ» مفتخر شد.
… مردم هم به خاطر اینکه پس از یک قرن خونریزی و جنگ قدرت و آشوب داخلی، نظم و ثباتی ایجاد شده بود، قدردان و سپاسگزار او بودند. به زودی خاطرهی جمهوری در ذهن مردم، با یاد مشکلات و آشوب توأم شد و تصور احیای آن نیز، مُرد.
معرفی کتابهای مدیریتی (مرور، نقد، خلاصه کتاب)
پاراگراف فارسی - پاراگراف های منتخب کتابها
معرفی کتابهای روانشناسی (مرور، نقد، خلاصه کتاب)
کتابخوانی و توصیههایی درباره آن
آشنایی با نویسندگان و دانشمندان مدیریت و اقتصاد و روانشناسی
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
نوشته کتاب جمهوری روم | گزارشی از زندگی در روم باستان اولین بار در متمم. پدیدار شد.