عادت کردن، یکی از ویژگیهای انکارناپذیر ما انسانهاست.
ما به همه چیز عادت میکنیم: به چیزهای خوبی که به دست میآوریم؛ به اتفاقهای بدی که میافتد؛ به آنچه از دست میدهیم؛ و در یک کلام، به هر تغییری که در زندگیمان روی میدهد.
فکر میکنیم که ورود به دانشگاه، باید چهار سال شادی و خوشحالی به همراه داشته باشد. اما پس از چند هفته، همه چیز به حالت عادی بازمیگردد و آنچه میماند تلاش، دردسر، استرس و دغدغهی امتحانات است.
فکر میکنیم خرید ماشین جدید باید ماهها ما را خوشحال کند. اما پس از چند روز و حداکثر چند هفته، هیچ احساس خاصی نسبت به ماشین جدید نداریم و دوباره زندگی روند عادی خود را پیدا میکند.
فکر میکنیم که ارتقاء مقام، میتواند حس ما را به محیط کارمان بهتر کند و سطح شادمانیمان را افزایش دهد، اما پس از چند ماه، دوباره همان احساس قبلی به سراغمان میآید و همه چیز مثل گذشته میشود.
عادت کردن، خیلی وقتها برای ما مفید است.
مثل زمانی که به گم شدن پولمان، به ورشکستگی، به از دست دادن شریک عاطفی یا به بیماریمان عادت میکنیم.
اما مشکل اینجاست که عادت کردن به اتفاقهای خوب، لذت آنها را کم میکند و از فرصتهای شاد بودن ما میکاهد.
ما چگونه به یک رویداد، عادت میکنیم؟
برای توضیح پدیدهی «عادت کردن» مدلهای گوناگونی وجود دارد. یکی از این مدلها را دن گیلبرت و همکارش تیموتی ویلسون ارائه کردهاند. آنها معتقدند که سبکِ توجه کردن به رویدادهای مختلف میتواند روی میزان شادمانی یا ناراحتی ما از هر رویداد تأثیر بگذارد.
مدل گیلبرت و ویلسون – که در ادامه به آن میپردازیم – به نام AREA شناخته میشود (+):
تمرین:
به خاطرات خود مراجعه کنید.
یک خاطرهی خوشحال کننده و یک خاطرهی ناراحت کننده را مرور کنید.
شما با آنها چگونه برخورد کردهاید؟ از روی کدامیک سریعتر عبور کردید؟ برای معنایابی اتفاقهای خوب و بد، چه سوالهایی از خودتان میپرسید؟
نوشته ما خیلی زود به رویدادهای خوب عادت میکنیم اولین بار در متمم. پدیدار شد.