در مجموعه درسهای سخنرانی و فن بیان، تمرینهای متعدد و متنوعی برای خوب حرف زدن در جمع مطرح شده است.
از جمله این که در درس چند نکته و روش برای افزایش تسلط بر سخنرانی، تکنیکها و تمرینهای مختلفی را – با تمرکز بر نیازهای فردی که قرار است در آیندهی نزدیک یک سخنرانی مهم داشته باشد – مطرح کردهایم.
این درس، بیشتر بر روی چند نکته و تمرینِ اولیه متمرکز است و کمک میکند تا اثربخشی تمرینهای شما در طول مدتی که درسهای مربوط به مهارت های صحبت کردن در جمع را مطالعه میکنید، افزایش پیدا کند.
بنابراین نکات و تمرینهای مطرح شده در این درس، برای رفع نیاز فوری و لحظهای شما طراحی نشده و بیشتر بر روی بهبود بلندمدت مهارت سخنرانی در جمع متمرکز شده است.£
مهارت سخنرانی و صحبت کردن در جمع، برای برخی از ما یک آرزو و برای بسیاری از ما یک دغدغه و نیاز جدی است.
گروهی از ما به عنوان یک علاقهی شخصی، دوست داریم در جمع دوستان، در جلسات کاری، در سمینارها و کلاسها، خوب حرف بزنیم و سخنرانی کنیم. گروه دیگری هم هستند که شاید علاقهای به این کار نداشته باشند، اما به تجربه دریافتهاند که فرار کردن از صحبت کردن در جمع در محیط کسب و کار و فضاهای اجتماعی امروز، تقریباً غیرممکن است:
یک فروشنده حرفه ای باید بتواند در کنار اسلایدهای معرفی محصول بایستد و برای جمع حرف بزند.
خصوصاً در فروش B2B که بسیاری از جلسات فروش، در قالب صحبت کردن برای چند نفر مخاطب (از واحدهای مختلف سازمان) اجرا و برگزار میشود.
مهم نیست که مدیرعامل شرکت چقدر توانمند است، اما همکاران او انتظار دارند در مناسبهای مهم، او با حرف زدن و سخنرانی خود، به بحثها و جلسات و مراسمها و مهمانیها رسمیت ببخشد.
در گذشته، به عنوان مثال کلاسیک از شغل مناسب برای یک فرد درونگرا به مدیر مالی اشاره میکردند و از این منظر، جایگاه او را در مقابل مدیر فروش (نیازمند به برونگرایی و تعامل اجتماعی گسترده) قرار میدادند.
اما این مثالها فقط برای کتابها و کلاسهاست. مدیر مالی هم میداند که خوب حرف زدن، برای او یک مهارت ضروری است و لازم است بتواند در حضور مدیران شرکت یا هیات مدیره و سهامداران، از تصمیمها و سیاستهای واحد خود دفاع کند.
ترس از صحبت کردن در جمع و سخنرانی
پیش از هر چیز، بهتر است با ترس از سخنرانی در جمع (یا به عبارت دقیقتر: گلاسوفوبیا) کنار بیایید. این ترس، در کنار ترس از بیماری، مرگ، ارتفاع، جانوران و شنا در آبهای عمیق، یکی از ترسهای اصلی انسان امروزی است و شما در این زمینه، تنها نیستید.
ترس از حرف زدن در مقابل جمع حتی در افراد حرفهای هم وجود دارد و با وجودی که با تمرین کمتر میشود، هرگز به صورت کامل از بین نمیرود.
اگر به سراغ سخنرانهای حرفهای – که بارها در مقابل جمعهای بزرگ سخنرانی کردهاند – بروید، عموم آنها صادقانه اعتراف میکنند که هنوز هم در شروع سخنرانی اضطراب دارند.
البته ممکن است این اضطراب – بسته به عوامل مختلف – برای یک نفر دو دقیقه، برای فرد دیگری پنج دقیقه و برای فرد دیگری تا پایان سخنرانی طول بکشد.
بنابراین آنچه شما باید به تدریج و با تمرین بیاموزید، مدیریتِ ترس از حرف زدن در میان جمع است و نه از بین بردن ترس.
ما در دو درس با عنوانهای شناخت استرس سخنرانی و نیز طبقه بندی علت های استرس هنگام سخنرانی تا حدی به این موضوع پرداختهایم.
اما مهم است قبل از همهی تمرینها، ترسیدن، اضطراب و هول شدن را به عنوان پیشامدهایی طبیعی در نظر بگیرید و با آنها راحت باشید. در غیر این صورت، ممکن است به سرعت و در نخستین تمرینها، از خودتان ناامید شوید.
طبیعی است تکرار، تمرین و تلاش، میتواند تسلط شما را بر سخنرانی افزایش دهد و این روند، در طول زمان طی خواهد شد.
اما فعلاً در حد نخستین توصیهها برای ابتدای مسیر، مناسب است بر یک توصیه کلیدی تأکید کنیم:
این را همواره به خاطر بسپارید که برای خوب حرف زدن در مقابل جمع، لازم نیست حرفها و سخنرانی خود را از قبل، حفظ کنید.
حفظ کردن دقیق متن سخنرانی و تلاش برای تکرار کلمه به کلمهی آن، باعث میشود که در طول سخنرانی، انرژی زیادی از شما گرفته شود.
همچنین این احتمال وجود دارد که با فراموش کردن یک کلمه یا جملهی خاص، احساس کنید که روند سخنرانی به کلی از اختیارتان خارج شده و اضطرابتان افزایش پیدا کند.
اضطراب، خودش را بازتولید میکند و لحظه به لحظه، تسلط شما بر خود و سخنرانیتان کاهش خواهد یافت.
به همین علت، بسیاری از مربیان سخنرانی، روش زیر را برای سخنرانی توصیه میکنند:
صرفاً نقشه و مسیر کلی حرفهای خودتان را ترسیم و ثبت کنید:
- اینکه چگونه سخنرانی را شروع کنید و جملات آغازین شما چه باشد.
- مرور و بررسی قصهها، داستانها و مثالهایی که احتمالاً در سخنرانی مطرح خواهید کرد.
- انتخاب آمارها و گزارشهایی که به آنها اشاره خواهید کرد.
- روند کلی سخنرانی و نکاتی که در پایان به عنوان جمع بندی سخنرانی مطرح خواهید کرد.
پس از مشخص شدن مسیر کلی و المانهای سخنرانی خود، اجازه دهید که جملات، آن طور که پیش میآید بر زبان شما جاری شوند.
برای تسلط بر روند سخنرانی، باید بتوانید انرژی خود را مدیریت کنید
توان ذهنی همهی ما محدود است.
در تعریف استرس هم آموختهایم که استرس یعنی اینکه در یک مقطع زمانی مشخص، منابع مورد نیاز ما بیشتر از منابع در دسترسمان باشد.
بنابراین – در حد یک نگاه ساده و ابتدایی – میتوانیم اضطراب و استرس سخنرانی را از این زاویه ببینیم که: «هرگاه توان ذهنی ما برای مدیریت کل فرایند سخنرانی و حواشی آن کافی نباشد، استرس را تجربه خواهیم کرد.»
اجازه بدهید این مسئله را با یک مثال عددی، که البته به هیچ وجه دقت علمی ندارد، بررسی کنیم:
استفاده از کلمات: فعالیتی با مصرف انرژی بالا
فرض کنید یک سخنران حرفهای روی سن میرود و برای لحظهای کوتاه، به جمعیتی که مشتاق و با هیجان و بعضاً با تردید به او خیره شدهاند، نگاه میکند.
احتمالاً او دچار اضطراب میشود و در عین حال، میخواهد سخنرانی را آغاز کند.
فرض کنید چنین فردی دارای تسلط کلامی نسبتاً بالایی است و مغز او، برای جملهسازی و جستجوی کلمات، نیاز به صرف انرژی چندانی نداشته باشد (مثلاً ۲۰٪ توانایی ذهنی او برای جمله سازی و یافتن کلمات مناسب کافی باشد).
چنین فردی میتواند با ۸۰٪ باقیماندهی توان ذهنی خود، حواشی سخنرانی (از جمله اضطراب درونی و حرکتها و بینظمیهایی را که در کنارههای سالن دیده میشوند) را مدیریت کند.
اما فرض کنید که این شخص مهارت کلامی چندانی ندارد و حتی در خلوت خود نیز، وقتی میخواهد چند جمله بسازد و حرف بزند، ۶۰ تا ۷۰ درصد توان ذهنیاش درگیر بازی با کلمات میشود.
میتوان حدس زد که انرژی باقیمانده در چنین فردی، برای مدیریت اضطراب و حواشی سخنرانی کافی نخواهد بود و کوچکترین اتفاق پیشبینینشده یا رفتار آزاردهنده، میتواند او را به کلی از مسیر سخنرانی منحرف کند.
البته جملهسازی و کنار هم چیدن کلمات، تنها فعالیت انرژیبر در یک سخنرانی نیست؛ اما بیتردید یکی از مهمترین آنهاست.
حرف زدن مدیریت شده؛ تمرینی برای انتخاب کلمات مناسب در سخنرانی
شاید اصطلاح Toastmaster را شنیده باشید. این اصطلاح برای کسانی به کار میرود که در انجام سخنرانی های کوتاه مهارت دارند.
Toastmaster الزاماً قرار نیست از توانایی سخنرانی مثلاً هشتساعته در یک سمینار آموزشی بهرهمند باشد. اما میتواند در شروع یک مهمانی، در جلسه معارفه و تودیع شرکت، در آغاز یک سمینار یا شرایطی مانند اینها، سخنرانی کوتاهی (مثلاً در حد پنج دقیقه) داشته باشد.
یا اینکه میتواند در میانهی سخنرانیهای متوالی در یک سمینار، چند دقیقهای صحبت کند و آنها را به هم ارتباط دهد.
مدیری که پس از شنیدن صحبتهای همکاران خود در جلسهای چند ساعتی، میایستد و در ده یا بیست دقیقه، حرفها را جمعبندی میکند نیز، در این جایگاه قرار دارد.
انجمنی هم به این نام وجود دارد و اعضای آن هم در نقاط مختلف جهان میکوشند به کسانی که به تازگی وارد حوزهی سخنرانی و سخنوری شدهاند، در طی کردن بهتر این مسیر کمک کنند.
جالب اینجاست که بخش قابل توجهی از تمرینهایی که در این نوع مجامع انجام میشود از جنس مهارت کلامی است.
از میان این تمرینها هم، تعداد قابلتوجهی، کمابیش ساختار مشابه دارند. ساختاری که به آن، حرف زدن مدیریت شده یا Self Moderated Speech گفته میشود.
ما در اینجا به دو نمونه از آنها اشاره میکنیم؛ اما طراحی و اجرای این تمرینها، تا حد زیادی به سلیقه و حالوهوای شما و دوستانتان باز میگردد.
بنابراین آنچه در ادامه میآید را صرفاً به عنوان ایدههایی برای طراحی تمرینهای مشابه در نظر بگیرید.
در جمع دوستانتان، یک موضوع مشخص را برای سخنرانی (یا صحبت کردن معمولی) انتخاب کنید.
پیش از شروع صحبت، با یکدیگر صحبت کنید و پنج کلمهی کلیدی بحث را روی یک کاغذ بنویسید. کلمههایی که به نظر میرسد حتماً برای چنین گفتگویی لازم باشند.
سپس پنج دقیقه دربارهی آن موضوع صحبت کنید؛ اما بکوشید از کلماتی که ممنوع کردهاید استفاده نکنید.
به عنوان مثال، میتوانید کلمات زیر را برای یک سخنرانی پنج دقیقهای دربارهی تکنولوژی ممنوع کنید:
اگر دوستانی در کنار خود ندارید که علاقهمند به اجرای چنین تمرینهایی باشند، میتوانید خودتان در خلوت خود صحبت کنید و حرفهایتان را ضبط کنید و سپس، تعداد خطاهایتان را بشمارید.
هر بار که یکی از کلمات ممنوعه را بهکار میبرید، یک خطا محسوب میشود.
حتی اگر اشتباه کردید و کلمهی ممنوعی را به کار بردید، صحبتها را هرگز قطع نکنید؛ صرفاً بکوشید که اشتباههای بیشتری انجام ندهید.
همین کار به شما یادآوری میکند که یک سخنرانی هرگز نباید به خاطر یک خطا متوقف شود.
کاهش قطعیت در یک جمله
در مورد یک موضوع یا شخص خاص، نظر خود را در قالب یک جمله روی کاغذ بنویسید.
سپس بکوشید با تکمیل کردن آن (تا رسیدن به یک پاراگراف)، قطعیت جملهی خود را کاهش دهید. عادت به این کار، ضمن افزایش تسلط کلامی شما، باعث میشود که در آینده بهانههای کمتری در اختیار مخاطبانی بدهید که با خود عهد کردهاند، به هر شیوهی ممکن از شما ایراد بگیرند و صحبتهایتان را به چالش بکشانند.
شازده کوچولو، قطعاً معروفترین داستان در جهان است.
حالا فکر کنید که آن مخاطب مشکوک و وسواسی، چه خواهد پرسید و چگونه شما را به چالش خواهش کشید.
او ممکن است بپرسد: از کجا مطمئنی که شازده کوچولو، معروفترین است؟
حالا میتوانید حرف خود را اصلاح کنید:
شازده کوچولو، یکی از معروفترین داستانهای جهان است.
اوضاع کمی بهتر شد. اما حالا ممکن است باز هم بگویند معیار تو از معروفیت چیست؟ فروش؟ تحقیقات انجام شده بین مردم و خوانندگان؟ یا شاخص دیگر؟
به نظر میرسد که معروفیت، صفت دردسرداری است. شاید بهتر باشد به جای آن، از صفت دوستداشتنی استفاده کنید:
شازده کوچولو، یکی از رمانهای دوست داشتنی جهان است.
بهتر شد. اما اوضاع هنوز خوب نیست. اگر طرف مقابل قصد کرده باشد که چالشی ایجاد کند، ممکن است بگوید: من که دوستش نداشتم!
پس باز هم میتوانید قطعیت جملهی خود را کاهش دهید و فرصت نقد کردن را از طرف مقابل بگیرید:
در صحبت با دوستان و آشنایانم، کمتر کسی را دیدهام که رمان شازده کوچولو را دوست نداشته باشد.
حالا خیلی بعید است که طرف مقابل بتواند حرفی بزند.
اگر هم حرفی زد میتوانید بگویید: «شاید سلیقهی دوستان و آشنایان من با دوستان و آشنایان شما تفاوت دارد.»
آیا واقعاً قرار است در سخنرانیها با چنین وسواسی حرف بزنیم؟ هرگز.
میدانیم که اغلب مخاطبانتان هم، تا این حد بیمار نیستند که با خود عهد کرده باشند تحت هر شرایطی از شما ایراد بگیرند.
این فقط یک بازی است. اما ما را عادت میدهد تا جملات خود را هوشمندانهتر انتخاب کنیم.
همینکه نگویید ما اولین تولیدکنندهی … یا بزرگترین و معتبرترین شرکت … در کشور هستیم، دستاورد خوبی است؛ ضمن اینکه با این شیوه، جملههای شما طولانیتر میشود.
مفاهیم مانند آجر هستند و برخی کلمات و اصطلاحات و عبارات و تعابیر، در میانهی آنها نقل ملات را ایفا میکنند. به این معنا که ساختاری زیباتر، منسجمتر و محکمتر به بنای حرفهایتان میدهند.
این را هم به خاطر داشته باشید که با چنین تمرینهایی، شما ذهن خود را وادار به تمرین و نرمش میکنید.
تکمیل کردن یک متن ناقص
یک کتاب را انتخاب کرده و صفحهای از آن را بهصورت تصادفی باز کنید.
سه کلمهی اولین جملهی صفحه را بخوانید و با آن جملهی دیگری بنویسید یا بگویید.
پس از مدتی که این تمرین را تکرار کردید، تعداد کلمات را به چهار و پنج و بیشتر افزایش دهید.
هدف نهایی این است که یک پاراگراف را بخوانید و پاراگراف بعدی را به سلیقه خود – و البته با حفظ پیوستگی – بگویید یا بنویسید.
میوهی مهارت در این بازی را روزی تجربه خواهید کرد که بعد از سخنران قبلی صحبتهای خودتان را آغاز کنید و مخاطبان ببینند که هنرمندانه بحث خود را به گفتههای او متصل میکنید.
حرف زدن مدیریت شده، صرفاً یکی از انواع تمرینهای کلامی است و تمرینهای بسیار متنوعی در این زمینه وجود دارد.
تسلط بر دنیای کلمات، هرگز شرط کافی برای مهارت سخنرانی نیست، اما شرط لازم آن است.
آنهایی که حرف زدن مدیریت شده را تمرین میکنند، پس از مدتی از آن به عنوان یک بازی لذت میبرند و میبینند که سخنرانی، شکل بسیار سادهتری از این بازی است.
البته انتخاب با شماست.
میتوانید برای این نوع تمرینها و بازیها وقت نگذارید و همیشه، با اضطراب و نگرانی، در انتظار لحظهای باشید که نوبت شما برای حرف زدن فرا میرسد.
تمرین و مشارکت در بحث
غیر از موارد فوق، چه تمرینهای دیگری دیدهاید یا شنیدهاید که از جنس حرف زدن مدیریت شده محسوب شوند؟
اگر بخواهید با خلاقیت خودتان یا به سلیقهی خودتان، تمرین دیگری طراحی و اجرا کنید، چه تمرینی پیشنهاد میکنید؟
میتوانید مسیر تعریفشدهی درس مهارت سخنرانی را ادامه دهید و درس استرس سخنرانی را مطالعه کنید.
اگر کمی شتابزده هستید، میتوانید مستقیماً به سراغ درس تمرین هایی برای افزایش تسلط بر سخنرانی بروید.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
The post چند نکته و تمرین برای سخنرانی و مهارت صحبت کردن در جمع appeared first on متمم.