از دوستان متممی انتظار میرود پس از مطالعهی درس تئوری نمایندگی بتوانند:
- رابطه نمایندگی را تعریف کنند و بگویند که تئوری نمایندگی چگونه و در اثر چه نیازی شکل گرفت؟
- مفهوم هزینه های نمایندگی را توضیح دهند و برای آن چند مثال بزنند.
- بتوانند مصداقهای هزینه های نمایندگی را در روابط شخصی و شغلی خود تشخیص دهند.
- در جایگاه کارآفرین بتوانند مذاکره بهتری با سرمایه گذار داشته باشند و او را بهتر، مجاب کنند.
وقتی تاریخچه رشد اقتصاد صنعتی در جهان را مطالعه میکنیم، میبینیم که تقریباً همزمان با انقلاب صنعتی، رویهای در مدیریت کسب و کار شکل گرفت که تا امروز هم ادامه داشته است: جدایی مدیریت و مالکیت.
با تبدیل کارگاههای کوچک به کارخانههای بزرگ و نیز شکلگیری و رشد صنایع جدید (مثل شیوههای نوین بیمه و بانکداری) به تدریج مدیریت به فعالیتی تخصصی تبدیل شد و مالکان کسب و کار، یا به علت محدودیت دانش تخصصی و یا به خاطر گستردگی و مقیاس فعالیتها، وادار شدند از مدیران حرفهای استفاده کنند. مدیرانی که تخصصشان، مدیریت کردن و ادارهی کسب و کار بود.
جدایی مدیریت و مالکیت، رابطهای را شکل داد که تا همین لحظه، مزیتها و چالشها و دردسرهایش، موضوع بحث مدیران، سیاستمداران و اقتصاددانان است: رابطه نمایندگی.
تعریف رابطه نمایندگی
در رابطهی نمایندگی، فردِ مالک یا صاحبِ حق (Principal)، مدیریت و تصمیمگیری دربارهی دارایی و حقوق خود را به یک نماینده (که او را Agent و گاهی کارگزار مینامیم) تفویض میکند.
تفویض و واگذاریِ تصمیم گیری، بخش کلیدیِ رابطهی نمایندگی است؛ چون تا وقتی واگذاری اختیار بخشی از تصمیمها به فرد دیگر واگذار نشود، او را یک کارگر (هر چند کارگر فکری) و نه یک کارگزار دانست.
مصداقهای فراوان رابطه نمایندگی را میتوانید اقتصاد، سیاست، مدیریت، محیط خانواده و حتی دوستیهای شخصی ببینید:
- سیاستمدارانی که به نمایندگی از مردم برای آنها و دربارهی آنها تصمیم میگیرند.
- پزشکی که بیمار، اختیار خود را به او میسپارد تا دربارهی روش و جزئیات درمان او، تصمیم بگیرد.
- فردی که در بنگاه معاملات ملک یا خودرو، به جای خریدار یا فروشنده، طرف مناسب برای معامله را جستجو میکند.
- نمایندگان مردم در شورای شهر که به نمایندگی آنها برای شهر تصمیم میگیرند.
- کارگزاری که در بورس، به نمایندگی از سرمایه گذار، معاملات او را انجام میدهد.
- کارشناس واحد تدارکات یک شرکت که به نمایندگی از این واحد، بازار را جستجو کرده و نیازهای شرکت را خریداری میکند.
- مدیران یک شرکت که به نمایندگی از سهامداران، دربارهی امور شرکت (از سطح خرد و عملیاتی تا سطح کلان و استراتژیک) تصمیم میگیرند.
از میان همهی این نمونهها، آنچه در بحث کارآفرینی اهمیت پیدا میکند، تصمیم مدیران به جای مالکان است.
این زاویه از رابطه نمایندگی نخستین بار به صورت جدی در مقالهای از جِنسِن و مِکلینگ (Jensen & Meckling) در سال ۱۹۷۶ مورد توجه قرار گرفت (+). البته بعد از آنها هم، افراد بسیاری دربارهی رابطه نمایندگی مقاله نوشتند که از جملهی آنها میتوان به کَتلین آیزنهارت (Kathleen Eisenhardt) اشاره کرد (+).
امروز همهی بحثهایی که حول و حوش چالشهای رابطه نمایندگی و شیوهی مدیریت آن شکل گرفته است، تحت عنوان تئوری نمایندگی یا Agency Theory مورد اشاره قرار میگیرند.
چالشها و دشواریهای رابطه نمایندگی
چالشهای متعددی در رابطهی نمایندگی وجود دارد که در تئوری نمایندگی به آنها پرداخته میشود. دو مورد از این چالشها، جدیتر و فراگیرتر هستند:
- تضاد یا تعارض منافع (Conflict of Interest)
- تفاوت در میزان قرار گرفتن در معرض ریسک (Risk Exposure)
در ادامه مثالهایی از این دو چالش را در رابطهی مدیر و مالک کسب و کار با هم مرور میکنیم:
تمرین (لازم نیست هر چهار مورد را انجام دهید. پرداختن به حتی یک یا دو مورد از تمرینها کافی است)
۱) چه نمونههای دیگری از آسیبهای رابطه نمایندگی، در زندگی شخصی و محیط کار و فعالیتهای اقتصادی مشاهده کردهاید؟ (از اینکه به نمونههای سیاسی نمیپردازید، متشکریم).
۲) چه مکانیزمهایی را برای کاهش هزینههای نمایندگی، دیده و تجربه کردهاید؟ آیا این مکانیزمها اثربخش بودهاند؟
۳) به طور خاص، در رابطهی میان کارآفرین و سرمایهگذار، چه مثالهایی میتوانید تصور کنید که کارآفرین در رابطهی نمایندگی، منافع سرمایهگذار را تأمین نکند؟
۴) در جایگاه کارآفرینی که برای جذب سرمایه به سراغ سرمایهگذار میرود، چه ایدهها، روشها و ابزارهایی را میتوان به کار برد، تا نگرانی سرمایهگذار از هزینه های نمایندگی کاهش یابد؟
The post تئوری نمایندگی | چالشهای جدایی مالکیت و مدیریت appeared first on متمم.