کتاب چنین کنند بزرگان در میان کتابهای طنز معاصر در زبان فارسی، از حاشیههای ویژهای برخوردار است. نویسندهی این کتاب ویل کاپی (Will Cuppy) است و #نجف دریابندری آن را به فارسی ترجمه کرده است.
در همان نخستین صفحهی کتاب، که اصطلاحاً به صفحهی تقدیم مشهور است، با عبارتِ نامتعارفِ «از سر ناچاری تقدیم شد به …» مواجه میشوید و میتوانید بفهمید که قرار نیست متنی جدی پیش چشمان شما قرار بگیرد.
نجف دریابندری در مقدمه (سال ۱۳۵۱) توضیح میدهد که این مطالب، پیش از انتشار در قالب کتاب، ظاهراً به صورت مقالههای پراکنده در نشریهی خوشه به سرپرستی احمد شاملو منتشر شدهاند و گویا نقش مهمی هم در تعطیلی آن نشریه ایفا کردهاند.
ناشناخته بودن ویل کاپی در ایران در زمان انتشار کتاب، تسلط ویژهی دریابندری بر زبان فارسی و اصرار او بر اینکه تقریباً هیچجا به ویل کاپی وفادار نبوده، باعث شد که سالها این شایعه وجود داشته باشد که این کتاب، نوشتهی واقعی دریابندری (شاید با تصحیحات و اظهارنظرهایی از سوی شاملو) است که به خاطر مصلحتاندیشی و رعایت محدودیتها و تنگناهای عصر پهلوی، به فردی با نام ویل کاپی نسبت داده شده است.
طبیعی است که توسعهی اینترنت و دسترسی همگانی به اطلاعات، باعث شده که دیگر امروز چنین حدسها و شایعاتی به سادگی پا نگیرند.
امروز میدانیم که ویل کاپی، نویسندهای که در مسخره کردن تاریخ انسانها و زندگی حیوانات، توانمندی بالایی دارد، واقعاً نویسندهی این کتاب است و با عنوان اصلی نوشتهاش را نیز ظهور و سقوط تقریباً همه (The Decline and Fall of Practically Everybody) انتخاب کرده است.
دریابندری هم بارها در مصاحبههای خود مطرح کرده که شاملو در آن زمان، گفته که آن طنز آمریکایی اگر به همان شیوه به فارسی ترجمه شود، طنز نیست و از این رو، دریابندری تصمیم گرفته با دست بازتری به ترجمه بپردازد.
ما در متمم، با تطبیق متن فارسی و انگلیسی به این نتیجه رسیدیم که مهمترین ویژگی ترجمهی دریابندری، چه در دوران پهلوی و چه در دوران معاصر، حذفیات متعدد و البته ناگزیر است. اما در بخشهای باقیمانده، فضا و ساختار کلی متن، کاملاً حفظ شده و اتفاقاً شوخیها و حرفهایی که به ترجمه اضافه شده، باعث شده روح کتاب در سفر از زبان انگلیسی به دنیای فارسی، حفظ شود و باقی بماند.
در کل، جمعبندی ما این است که چنین کنند بزرگان کتاب شیرینی است که خواندن آن، وقت و انرژی چندانی از شما نخواهد گرفت؛ اما لحظات خوبی را خلق خواهد کرد.
ضمن اینکه برای هدیه دادن به دوستانی که چندان اهل مطالعه نیستند، یا اهل خواندن هستند اما سلیقهی آنها را نمیدانیم، گزینهای مناسب به نظر میرسد.
در ادامه جملاتی از مقدمهی دریابندری بر این کتاب را با هم میخوانیم:
میگویند از تخصصهای گوناگون «احمد شاملو» یکی هم این است که میتواند هر مجلهی تعطیلی را دائر و هر مجلهی دائری را تعطیل کند.
این کار را شاملو به کمک معجون خاصی انجام میدهد که ترکیبات آن در هر دو مورد کم و بیش یکی است و غالباً به این قرار است: عروسیِ خونِ فدریکو گارسیا لورکا، یک نوبت؛ شعر ازرا پاوند، هشتاد نوبت؛ بحثی دربارهی دستور زبان فارسی به قلم خود شاملو و کتاب کوچه و کاریکاتورهای قدیمی استاین برگ و دوبو، به مقدار کافی.
هیچ مجلهای نتوانسته است در برابر این معجون مقاومت کند؛ به این معنی که اگر تعطیل بوده، فوراً دائر و اگر دائر بوده فوراً تعطیل شده است.
برای نویسندهی این سطور روشن نیست که در سال ۱۳۴۷ شاملو سرگرم دائر کردن مجلهی خوشه بود یا تعطیل کردن آن. آنچه مسلم است، شاملو در مجلهی خوشه کار میکرد.
… اما در این مورد خاص، ظاهراً اشکال کار در این بود که چون خوشه، با همان معجون سابقالذکر دائر شده بود، تعطیل آن با عین همان معجون، به آسانی میسر نمیشود. به این جهت، شاملو به حکم سابقهی دوستیِ قدیمی که با نویسندهی این سطور دارد، در مقام چارهجویی به او مراجعه کرد.
بر حسب اتفاق، نویسندهی این سطور، در آن موقع مشغول خواندن کتابی بود تحت عنوان انحطاط و سقوط غالب اشخاص به قلم یک نویسندهی شهیر آمریکایی به نام ویل کاپی.
به محض مطرح شدن مسئله از جانب شاملو، نویسندهی این سطور، به فراست دریافت که اگر چند قطعه از کتاب مزبور در خوشه درج شود، مقصود حاصل خواهد شد؛ و این کار را به شاملو پیشنهاد کرد.
شاملو هم از آنجا که در کار تعطیل نشریات دارای شمّ قوی و تجربهی فراوان است، فوراً نکته را دریافت و پیشنهاد را مورد استقبال قرار داد.
در صورتی که یادگیری از سبک ترجمهی دریابندری – به عنوان یکی از بزرگان و پیشکسوتان ترجمهی کشورمان – و تطبیق آن با متن اصلی برایتان جالب است، میتوانید نمونهای را که برایتان انتخاب کردهایم بخوانید:
Nero was the son of Agrippina the Younger and Gnaeus Domitius Ahenobarbus, combining the worst features of each. His father was fond of running down little children with his chariot and gouging out people’s eye, and there were rumors I’d rather not mention.
Agrippina was a sister of Caligula. You don’t get over a thing like that.
نرون پسر اگریپینای کوچک و کنئوس دومیتیوس آهنوباروبوس بود. (من از بابت این اسمها هیچ تقصیری ندارم، ولی اگر لازم میدانید حاضرم عذرخواهی کنم.) و خصال و سجایای پدر و مادر را به ارث برد.
پدرش خیلی دوست میداشت که بچههای کوچک را زیر چرخهای گردونهی سنگینش بگیرد و چشم اشخاص را از حدقه در بیاورد. علاوه بر اینها حرف های دیگر هم پشت سرش میزنند؛ ولیکن من چون اخلاقم فاسد نیست حاضر به تکرار آنها نیستم.
و اما اگریپینا خواهر کالیگولا بود. بنابراین زیاد هم نمیشود به این ایراد گرفت. خود شما هم اگر خواهر کالیگولا بودید، بهتر از اگریپینا از آب در نمیآمدید.
لازم به ذکر است که چاپهای اخیر کتاب چنین کنند بزرگان، به همت نشر پرواز به بازار عرضه شده است.
مجموعه مطالب مربوط به نجف دریابندری در متمم
- جملاتی از کتاب چنین کنند بزرگان | نجف دریابندری
- وداع با اسلحه (ارنست همینگوی)
- مارک تواین – شخصی که وجود نداشته است
- از این لحاظ! مرور قسمت کوتاهی از کتاب نجف دریابندری
- سابقه ترجمه در زبان فارسی در گفتگو با نجف دریابندری
معرفی کتابهای مدیریتی
پاراگراف فارسی
معرفی کتابهای روانشناسی
کتابخوانی و توصیههایی درباره آن
دانشمندان کلاسیک مدیریت و اقتصاد و روانشناسی
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
The post جملاتی از کتاب چنین کنند بزرگان | نجف دریابندری appeared first on متمم.