کسانی که خودشان نقشه مفهومی یا Concept Map را برای یک موضوع ترسیم نکردهاند، به محض دیدن نقشه مفهومی آن را با نقشه ذهنی یا Mind Map اشتباه میگیرند.
در حالی که نقشه مفهومی (یا نمودار مفهومی) کاربرد متفاوتی دارد و روش ترسیم آن هم – با وجود شباهتهای ظاهری – اساساً با نقشه ذهنی فرق میکند.
ما از نقشه ذهنی با دو هدف اصلی استفاده میکنیم:
- بهخاطر سپردن (حفظ کردن) مجموعهای از اطلاعات (مثلاً انواع تکنیکهای دیجیتال مارکتینگ یا فهرست ترفندهای مذاکره)
- سازماندهی و مرتبکردن اطلاعاتی که در ذهن داریم (مثلاً فهرست خرید یا جزئیات اجرای یک مهمانی)
اما نمودار مفهومی برای هدف متفاوتی بهکار گرفته میشود:
زمانی که میخواهیم یک موضوعِ تازه را بفهمیم و درک کنیم (نه اینکه فقط حفظ کنیم) به سراغ نقشه مفهومی میرویم.
درک کردن یک لایه بالاتر از حفظ کردن است؛ چون برای درک کردن و فهمیدن، حفظ کردن چند اصطلاح یا موضوع کافی نیست و باید رابطهی میان موضوعات و مفاهیم را هم به خوبی تشخیص دهیم.
نقشه مفهومی را اولین بار ژوزف نواک (Joseph Novak) در کتاب یادگیری روش یادگیری (Learning How to Learn) مطرح کرد و پس از آن، خودش و دیگران بارها از زوایای مختلف به این بحث پرداختند. در حدی که امروز به عنوان یکی از شناختهشدهترین تکنیکهای یادگیری محسوب میشود.
تفاوت نقشه ذهنی و نقشه مفهومی
تا اینجا باید تفاوت نقشه ذهنی و نقشه مفهومی برای شما شفاف شده باشد: در نقشهی مفهومی، هر رابطهای که میان دو مفهوم برقرار میشود (خطی که ترسیم میشود) باید معنای مشخص و تعریفشده داشته باشد.
به زبان ساده، هر خطی که یک مفهوم را به مفهوم دیگر وصل میکند، باید اسم / برچسب داشته باشد. این اسم یا برچسب، رابطهی دو مفهوم را نشان میدهد.
به عنوان یک نمونه نقشه مفهومی، اجازه بدهید بخشی از مفاهیم مطرح شده در درس سیستم های کنترل مدیریتی را در قالب یک نقشه مفهومی کوچک در اینجا ترسیم کنیم.
ترسیم نمونه نقشه مفهومی: سیستمهای کنترل مدیریت
نقشه مفهومی را معمولاً از بالاترین سطح شروع میکنند و به تدریج (به شکل سلسله مراتبی) به سراغ موضوع خُردتر میروند.
پس نقطهی شروع ما، مهمترین مفهوم در بحث است؛ یعنی خودِ سیستمهای کنترل مدیریت.
دو مفهوم کلیدی در درس اول کنترل مطرح شده است: پایش و اصلاح. در واقع کنترل، شامل پایش و اقدام اصلاحی است:
اما برای اینکه پایش را انجام دهیم، نیازمندِ تعریف شاخص، اندازهگیری و هدفگذاری هستیم (اگر هدف وجود نداشته باشد، وضعیت موجود را با چه چیزی مقایسه کنیم؟):
کمی که جلوتر میروید و به درس فرایند میرسید، به نتیجه میرسید که اصلاً تا فرایند وجود نداشته باشد، کنترل معنای چندانی ندارد. بنابراین ممکن است یک رابطهی دیگر هم اضافه کنید:
این نقشه را به همین شکل گام به گام میتوان ادامه داد (فقط به خاطر داشته باشید که تا حد امکان، در نقشهی شما سلسله مراتب از بالا به پایین رعایت شود. با اینکار، هم خواندن نمودارتان سادهتر خواهد بود و هم احتمال اینکه خطها و دیاگرامهایتان تقاطع پیدا کند، کم میشود.
مثلاً اگر در این مرحله به نتیجه رسیدید که میخواهید مفاهیمِ شاخص عملیاتی و شاخص عملکرد را هم به نمودار مفهومی اضافه کنید، تا حد امکان بکوشید آنها را پایینتر از تعریف شاخص قرار دهید؛ چون موضوع کوچکتری نسبت به کل شاخص محسوب میشوند (اگر روی نقشهی زیر کلیک کنید، نسخهی بزرگتر آن را میبینید):
پیشنهاد متمم
پیشنهاد ما این است که دو یا سه نقشهی اول را برای مفاهیم و موضوعاتی ترسیم کنید که کاملاً بر آنها مسلط هستید. با این کار، ظرافتهای ترسیم نقشه مفهومی را بهتر درک خواهید کرد.
پس از آن، همیشه میتوانید کاغذی کنار دستتان داشته باشید و همزمان با درس خواندن (چه در متمم و چه مطالعهی آزاد)، نمودار مفهومی مطالبی را که همان موقع آموختهاید، ترسیم کنید.
نوشته نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه اولین بار در متمم. پدیدار شد.