این اهداف را ببینید:
- میخواهم بازیگر شوم
- میخواهم کار خوب پیدا کنم
- میخواهم وزنم را کم کنم
- میخواهم پولدار شوم
- میخواهم رشته خوبی در دانشگاه قبول شوم
- و بسیاری میخواهمهای دیگر …
زندگی همه ما پر است از چنین هدفهای ریز و درشتی که خیلی وقتها در حد یک آرزو باقی میمانند! تا حالا با خودتان گفتهاید که “چرا به هدفهایم نمیرسم؟” یا “چرا بقیه میتوانند و من نه؟!”
اگر جوابتان مثبت است، جای درستی آمدهاید؛ این مقاله قرار است به شما کمک کند تا با یک تکنیک ساده به نام SMART راه درست انتخاب هدف و رسیدن به آن را یاد بگیرید.
روش هدف گذاری SMART چگونه بهوجود آمد؟
در اواخر قرن ۱۹، فیلسوف آمریکایی به نام آلبرت هابارد متوجه شد که بسیاری از مردم هر چه برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند، شکست میخورند. این موضوع به خاطر این نبود که آنها باهوش نبودند یا تنبلی میکردند. هابارت فهمیده بود که مشکل افراد عدم تمرکز روی اهدافشان. در واقع، مردم به یک روشی نیاز داشتند که بتوانند خواستههایشان را پلهپله مشخص کنند تا انرژیشان را برای چیزهای پراکنده هدر ندهند.
بالاخره در اواخر قرن بیستم، این روش توسط جورج تی دوران (George T. Doran) معرفی شد.
آقای دوران مشاور در حوزه مدیریت و مدیر یک شرکت در واشنگتن بود. او در نوامبر ۱۹۸۱ مقالهای با عنوان «یک راه هوشمند برای نوشتن اهداف مدیریتی وجود دارد» منتشر کرد. این مقاله همان هدفگذاری SMART را که نگاه جدیدی به روش انتخاب اهداف داشت، معرفی کرد.
هدف گذاریSMART چیست؟
اسمارت برخلاف اسمش، یک روش هوشمند و عجیب و غریب نیست. قرار هم نیست که یک الگوریتم خفن و پیچیده برای اهداف شما ارائه دهد که درست یا غلط بودن هدفتان را مشخص کند. کلمۀ SMART از حروف اول ۵ کلمه گرفته شده است که هر کدام به یک ویژگی اشاره دارند. ۵ ویژگی اسمارت عبارتند از:
- مشخص (Specific)
- قابل اندازهگیری (Measurable)
- در دسترس (Achievable or Attainable)
- مناسب و مرتبط (Relevant)
- زماندار (Time-based or time bounded)
آقای دوران متوجه شد که اگر اهداف این پنج ویژگی را داشته باشد، مردم میتوانند روی خواستههایشان تمرکز کنند و شانس موفقیتشان را بالا ببرند.
یک نکتۀ کوچک: ویژگیهای یک هدف آنقدرها هم غیر قابل انعطاف و ثابت نیستند و میبینیم که در طول زمان ویژگیهایی به این لیست اضافه شده است. مثلاً ارزیابی (Evaluated) و بازبینی (Reviewed) دو ویژگی هستند که بعدها به SMART اضافه شدهاند؛ اما به نظر من این دو عمل خود به خود روی اهداف پیاده میشوند؛ پس بهتر است کار را الکی پیچیده نکنیم و برویم سر اصل موضوع.
پیشنهاد من:
پیشنهاد میکنم قبل از خواندن ادامۀ مقاله، یک کاغذ و یک خودکار بردارید و یکی از مهمترین هدفهایتان را یاداشت کنید. در طول مقاله بتوانید هدفتان را بررسی و اصلاح کنید و در آخر ببینید که چقدر تغییر کرده است.
ویژگیهای هدف SMART را بشناسیم
گفتیم که طبق روش SMART هدفی مناسب است که مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مناسب و زماندار باشد. حالا هر کدام را جداگانه توضیح میدهیم. بخوانید و ببینید که آیا هدف شما هم این ویژگی را دارد یا خیر.
مشخص بودن (Specific)
به این سه هدف توجه کنید:
- میخواهم سایتم را بهتر کنم
- میخواهم بازدیدکنندههای سایتم بیشتر شود
- میخواهم بازدیدکنندههای سایتم به ۱۰۰۰۰ نفر برسد
به نظر شما به کدام یک از این هدفها راحتتر میتوان دست یافت؟
مطمئناً هدف آخر واضحتر خواسته ما را بیان میکند و دقیقاً مشخص میکند نتیجه کار چه باید باشد. بنابراین ذهن هم راحتتر میتواند بر روی آن تمرکز کند.
پس اولین ویژگی از اسمارت به ما میگوید که هدف باید واضح، مشخص و دقیق باشد. یعنی شما باید دقیقاً بدانید چه چیزی میخواهید؟ به کلمه «دقیقاً» دقت کنید چون هدف شما باید دقیق و با جزئیات بیان شود.
برای این کار کافیست چند سوال ساده از خودتان بپرسید:
- دقیقاً به چه چیزی میخواهم برسم؟
- چگونه و با چه روشی این کار انجام میشود؟
- آیا در جای خاصی باید انجام دهم؟
- چه کسی میتواند به من کمک کند؟
وقتی هدف این قدر مشخص باشد، ذهن شما از آشفتگی نجات پیدا میکند و راحتتر میتوانید برای هدفتان برنامهریزی کنید.
پس اگر بخواهیم همان مثال اولیه «افزایش بازدید سایت» را با سوالات بالا دقیقتر کنیم، به صورت زیر بیان میشود:
شما میخواهید با محتوای خوب و تبلیغات، بازدیدکنندههای سایتتان را به ۱۰۰۰۰ نفر برسانید. پس احتمالاً شما به یک مشاور در زمینه بازاریابی دیجیتال نیاز دارید. و در نهایت ممکن است تصمیم بگیرید که مکان خاصی مثل اینستا یا گوگل را برای تبلیغات خود انتخاب کنید.
میبینید! وقتی هدف مشخص است به راحتی آب خوردن میتوان برای آن برنامه ریخت!
قابل اندازهگیری (Measurable)
هدفتان باید بهگونهای باشد که بشود آن را اندازه گرفت. با اندازهگیری بهسادگی میتوانید بفهمید که کجای کار هستید، یا این که چند درصد از هدفتان عملی شده است.
دو هدف زیر را مقایسه کنید:
- میخواهم سایتم بیشتر دیده شود
- میخواهم سایتم تا آخر ماه بعد، ۱۰۰۰ نفر بازدیدکننده داشته باشد
در یک نگاه مشخص است که هدف دوم به راحتی اندازه گیری میشود چون با Google analytics بهراحتی میتوانید تعداد بازدید را چک کنید.
مثلاً اگر تا آخر این ماه موفق شوید ترافیک سایت را به ۶۰۰ بازدید برسانید، ۶۰ درصد راه را رفتهاید. خود این که چه قدر از هدفتان انجام شده است به شما انرژی میدهد که راهتان را ادامه دهید.
قابل دست یابی (Achievable or Attainable)
آیا هدفتان قابل دستیابی هست؟ فکر میکنید پول، تخصص یا زمان کافی برای رسیدن به هدفتان دارید؟
اگر خواسته شما قابل دستیابی نباشد، احتمال شکست افزایش پیدا میکند.
صبر کنید! این به این معنی نیست که نمیتوانید هدفهای بزرگ یا چیزهایی که در نظر دیگران غیر ممکن میآید برای خودتان مشخص کنید! اتفاقاً میتوانید بلند پرواز باشید ولی ابتدا باید به طور واقعگرایانه ببینید که این خواسته شما به چه منابعی نیاز دارد، چه امکاناتی میخواهد و چه توانمندیهایی را باید در خودتان ایجاد کنید.
فوت و فن انتخاب هدفهای بزرگ چیست؟
دقت کنید که اینجا منظور هدفهای تخیلی و غیر واقعی نیست. تخیلیها که از همان ابتدا تکلیفشان مشخص است و مردود هستند. مثلاً نگویید میخواهم آخر هفته بروم کره ماه!!
در اینجا راجع به هدفهایی صحبت میکنیم که خیلی بزرگ هستند ولی غیرممکن نیستند. یعنی شما احتمالاً در زمان حال توانایی انجام آن را ندارید، ولی با این حساب مشتاقید که در آینده به آن برسید. با این هدفها چه میکنید؟
اینگونه هدفها را خردشان کنید به هدفهای کوچکتر؛ چون رسیدن به هدفهای کوچک راحتتر است. بعد یکی یکی برای هدفهای کوچکترتان برنامهریزی کنید و به هر هدف که رسیدید برای خودتان جشن بگیرید یا جایزه بدهید.
بالاخره هر راه طولانیای از قدمهای کوچک تشکیل میشود! خوبی این کار این است که وقتی به هر هدف کوچک میرسید، پیشرفت خود را حس میکنید و این احساس پیشرفت به آدم انگیزه میدهد که راهش را ادامه دهد.
خب! برای روشن شدن مطلب، فرض کنید که هدف شما قهرمانی جهان در رشته تکواندو باشد. خب این هدف برای کسی که تازه در کلاس تکواندو ثبت نام کرده خیلی بزرگ است. ممکن است بهدلیل مسیر طولانی، انگیزه خود را از دست بدهید. بنابراین آن را به هدفهای کوچک تبدیل کنید:
- هدف اول: تمام کردن کلاس های آموزشی
- هدف دوم: مقام قهرمانی مسابقات استانی
- هدف سوم: قهرمانی کشور
- هدف چهارم: قهرمانی جهان
همین! میبینید؟ همه هدفهای کوچک در مسیر هدف بزرگ هستند و شما را به نتیجه نزدیک میکنند.
خرد کردن هدف کمک میکند که ناخودآگاهِ شما بداند همه چیز مرتب است! و نیازی نیست روزی صد بار وضعیت الان را با هدف نهایی مقایسه کند و نا امید شود، بلکه هدف الان را، فقط با پله بعدی مقایسه میکند!
مناسب و مرتبط (Relevant)
هدفی که تعیین میکنید باید با اهداف دیگرتان همخوانی داشته باشد. همچنین دقت کنید که این خواسته باید مناسب شخصیت، نیاز و روحیات شما باشد.
برای روشن شدن این موضوع کافی است بدانید چرا باید انجامش بدهید؟
از خودتان بپرسید: آیا این هدف همان چیزی هست که شما میخواهید یا نیاز دارید؟ فکر کنید که به هدفتان رسیدهاید، آن وقت چه تغییری در شرایط شما به وجود میآید؟ آیا این تغییر خوشحالتان میکند؟ یا فقط چون بقیه از شما خواستهاند یا به خاطر این که دیگران هم این کار را انجام میدهند تصمیم گرفتهاید چنین هدفی برای خودتان انتخاب کنید؟
همه این سوالات چرایی هدف را برای شما مشخص میکند. وقتی پاسخ این سوالها را بدهید، میفهمید که این هدف با شخصیت، روحیات و اهداف دیگر شما همخوانی دارد یا نه.
برای فرض کنید یک فروشگاه اینترنتی هدف خود را افزایش بازدید ۱۰ درصدی تعیین کرده است. این کار چه سودی برایش دارد؟ مردم بیشتر به سایتش سر میزنند و محصولاتش بیشتر دیده میشود. دیده شدن بیشتر ممکن است باعث افزایش فروش محصولاتش شود و همه اینها بر موفقیت کارش موثر است. پس این هدف کاملاً با هدف اصلی و دیگر اهداف فروشگاه همخوانی دارد.
زماندار (Time-based or Time bounded)
قانونی هست که میگوید کارها به اندازه زمانی که دارید کش پیدا میکنند! علاوه بر این اگر میخواهید دچار امروز-فردا کردن نشوید حتما برای کارهایتان دِد-لاین یا ضربالاجل بگذارید.
شاید برایتان سوال پیش بیاید که برای هر کار چقدر زمان بگذارم؟ زمانی که مشخص میکنید باید زمان معقولی باشد. نه خیلی باز برنامهریزی کنید که کاراییتان کم شود (چون وقت طلاست!)، نه خیلی فشرده که اگر هر کار کوچکی در این میان پیش بیاید مجبور شوید کارتان را عقب بیندازید و بدقول شوید.
- من میخواهم سایتم ۱۰۰۰ نفر بازدیدکننده داشته باشد
- من میخواهم سایتم تا آخر این ماه ۱۰۰۰ نفر بازدیدکننده داشته باشد
در حالت دوم من یک زمان مشخص دارم؛ پس اگر میخواهم تبلیغات کنم، مطلب خوب بزنم یا خدماتم را بیشتر کنم، باید در این بازه زمانی انجام دهم.
از تغییر دادن هدفتان نترسید
و در پایان فراموش نکنید که هدف SMART هم مانند هر چیز دیگری در دنیا تغییر میکند! پس هر چند وقت یکبار هدفتان را باز بینی کنید. هر چه به پیش میروید از تجربههای خودتان و از فیدبک دیگران یاد بگیرید و جاهایی که لازم است هدفتان را اصلاح کنید. هم خواستههای آدم و هم شرایط اطراف تغییر میکند. ممکن است چیزی که ۲ سال پیش هدفتان بوده دیگر به کارتان نیاید. با این کار شما دو عمل ارزیابی و بازبینی را انجام میدهید که به SMART اضافه شده بود.
مثال هایی از هدفگذاری SMART توسط مدیران شرکتها
حالا دیگر میدانید که یک هدف SMART که شانس موفقیت بیشتری دارد، چگونه انتخاب میشود و چه ویژگیهایی دارد. بد نیست بدانید که شما تنها نیستید و افراد موفق زیادی در دنیا هستند که از همین تکنیک برای اهداف شخصی و بیزینسی خودشان استفاده کرده و میکنند. در این بخش، مثالهایی از هدفگذاری اسمارت توسط مدیران موفق کسبوکارها را میخوانیم.
DollarSprout یک شرکت است که در زمینه مالی فعالیت دارد. من به عنوان مدیر تیم تولید محتوا هر هفته از هدف گذاری SMART استفاده میکنم تا امور کارم را روانتر پیش ببرم. برای مثال یکی از هدفهای من این است:
من میخواهم در طول ۲ ماه آینده ترافیک طبیعی سایتمان از موتور جست و جو را ۱۰% افزایش دهم. قرار است این کار را با بهینه کردن محتوای سایتمان و ایجاد ۱۰ بکلینک با کیفیت برای متنهایمان انجام دهیم.
- هدف مشخص است: افزایش ۱۰ درصدی بر موتور جستوجو تا ۲ ماه آینده
- قابل اندازهگیری است: ایجاد ۱۰ بکلینک کاملاً قابل اندازهگیری است
- در دسترس است: اگر همه تیم با هم تلاش کنیم میتوانیم به این هدف برسیم
- مناسب است: ترافیک موتور جستوجو مهمترین منبع ترافیک برای کسبوکار ماست و مستقیماً بر موفقیت ما تأثیر دارد
- زماندار است: در طول ۲ ماه آینده باید به این هدف برسیم
ملانیا بالک مدیر استراتژی شرکت رسانه BAMF
ما هدفهای اسمارت را برای کار با مشتریهایمان استفاده میکنیم. برای مثال با افزایش ترافیک وبسایت خود سعی میکنیم مشتریان را افزایش دهیم.
بطور دقیق یکی از هدفهای ما این است:
تا ماه می ۳۰۰۰۰۰ بازدیدکننده جدید در هر ماه داشته باشیم.
- هدف مشخص است: نتیجه و زمان هدف مشخص است و توسط تیم ما انجام میشود
- قابل اندازهگیری است: در Google Analytics اندازه گیری میشود.
- قابل دستیابی است: بازدید سایت ما باید ۲۰٪ از بازدید فعلی بیشتر شود. کمی بلند پروازانه است ولی در زمان سه ماه و با بودجه اضافی انجام میشود
- مناسب است: با اهداف دیگر شرکت متناقض نیست و مستقیم بر موفقیت ما اثر دارد
- زماندار است: ما سه ماه برای این هدف در نظر گرفتیم
کیت راس، مدیر آموزش و ارتقا در شرکت consumer credit
هدف گذاری برای امور مالی برای کنترل زندگی بسیار مهم است
یکی از هدفهای من در زندگی شخصی، بازپرداخت بدهی است.
- هدف مشخص است: ۵,۰۰۰ دلار بدهی پرداخت خواهم کرد
- قابل اندازهگیری است: ماهیانه حداقل ۱۰۰ دلار از بدهی را پرداخت خواهم کرد
- در دسترس است: اگر در مصرف موبایل و برق صرفه جویی کنم و تا حد امکان هزینههای غیر ضروری را کاهش دهم، میتوانم ماهیانه ۱۰۰ دلار را بپردازم
- مناسب است: باید بدهیام را کاهش دهم تا بتوانم برای برنامههای آیندهام پول پس انداز کنم
- زماندار است: در طول ۳۰ ماه میتوانم بدهی ام را تسویه کنم
هدف شما
در مقالۀ امروز فهمیدیم، وقتی میتوانیم به آرزوهایمان برسیم که به یک هدف روشن با نتایج مشخص تبدیل شوند و هدف هایی که مبهم و ناقص تعریف شود همیشه در حد یک خواسته باقی میماند. امیدوارم شما هم با این توضیحات توانسته باشید اهداف درستی برای خودتان و کسبوکارتان انتخاب کنید و به آنها برسید.
اگر دوست داشتید، به ما بگویید که هدف اولیه تان تا چه حد نیاز به اصلاح داشت؟ آیا توانستید هدفتان را به هدف بهتری تبدیل کنید؟ یا در جایی از کار به مشکل برخوردید؟ اگر هم سوالی برایتان باقی مانده، حتماً با ما در میان بگذارید.
نوشته تکنیک هدف گذاری SMART چیست؟ اولین بار در نوین. پدیدار شد.