از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعهی این درس
- بتوانند برونگرایی را در تیپ شناسی MBTI و مدل پنج عاملی شخصیت، تعریف کنند.
- بین برونگرا بودن به عنوان یک تیپ شخصیتی و برونگرایی به عنوان یک صفت شخصیتی تفاوت قائل شوند.
- بتوانند برخی از ویژگی های افراد برونگرا را فهرست کرده و شرح دهند.
- با آزمون برونگرایی (مکانیزم، اعتبار، کاربرد) در مدل پنج عاملی شخصیت آشنا شوند.
- بتوانند خصوصیات شخصیت برونگرا را در خود بررسی کرده و میزان برون گرایی را در خود برآورد کنند.
کسانی که میخواهند از مدل پنج عاملی شخصیت برای تحلیل رفتارها و شناخت شخصیت دیگران و پیشبینی رفتار آنها استفاده کنند، احتمالاً در میان این پنج عامل، با برونگرایی بیش از سایر عوامل چالش خواهند داشت.
خصوصاً اینکه تصویر ذهنی اغلب مردم از برونگرایی همان چیزی است که در مدلهای تیپ شناسی مانند MBTI مطرح میشود.
مدلهای تیپشناسی بنا بر ماهیت خود (که باید به هر کس بگویند در چه تیپ و دستهای قرار میگیرد) معیارهایی بسیار ساده سنجش برونگرایی مطرح میکنند و در نهایت، فرد را در یکی از دو گروه برونگرا یا درونگرا طبقهبندی میکنند.
مدلی مانند MBTI را در نظر بگیرید.
هر چقدر هم که مدافعان و علاقهمندان به آن، از اصطلاحاتی مانند «کمی برونگرا»، «برونگرای افراطی» و «بین برونگرا و درونگرا» در توصیف افراد مختلف استفاده کنند، در نهایت باید شما را در یکی از تیپهای شانزدهگانهی خود قرار دهند. پس چارهای نیست جز اینکه فقط یکی از دو حرفِ I یا E را در توصیف خود بپذیرید (مثلاً: INTJ).
این شکل از تعریف برونگرایی (و به تبع آن درونگرایی) بسیار به کاربرد روزانهی این واژهها هم نزدیک است. به همین علت، ما به سادگی آنها را درک میکنیم و با این اصطلاحات کنار میآییم.
با توجه به این شناخت فراگیر از اصطلاح برونگرایی، ما هم در ابتدا تعریف عمومی برونگرایی در MBTI را مرور میکنیم و سپس به سراغ مدل اصلی مورد بحث خود (برونگرایی در BIG-5) میرویم.
بنیاد مایرز بریگز برای تفکیک انسانها به دو تیپ درونگرا و برونگرا از پرسشی ساده و کلیدی استفاده میکند(+):
در آزمون MBTI سوالات دیگری هم که در قالب پرسشنامه برای طبقه بندی انسانها در دو دستهی درونگرا و برونگرا مورد استفاده قرار میگیرند، به نوعی حول همین سوال کلیدی شکل گرفتهاند و میکوشند به پاسخ دهنده کمک کنند که پاسخ این سوال را به شکلی بهتر و دقیقتر بیابد (+).
همانطور که میبینید دو اصطلاح برونگرایی و درونگرایی که در MBTI مطرح میشود، به همان مفهومی که ما از این دو واژه در گفتگوهای روزمرهی خود مد نظر دارید، نزدیک است.
اگر از افراد سطحی بگذریم که برونگرایی را در پرحرفی و درونگرایی را در کم حرفی یا خجالتی بودن خلاصه میکنند، باید بگوییم که MBTI با سوالاتی که در پرسشنامهی خود مطرح میکند، مفهوم پردازی دو اصطلاح درونگرایی و برونگرایی را به شکلی شفاف و مشخص انجام داده است.
اما مشکل از جایی آغاز میشود که ما فکر کنیم اصطلاح برونگرایی در هر جا و هر شرایطی که مطرح شد، دقیقاً به همان معنایی است که ما میشناسیم و در MBTI آموختهایم.
تفاوت معنی برونگرایی در MBTI و Big-5 چیست؟
مهمترین تفاوت میان برونگرایی در MBTI و برونگرایی در Big-5 (یا FFM) این است که در MBTI ما از یک تیپ (دستهبندی دوگانه) حرف میزنیم و در مدل پنج عاملی (Big-5) از یک طیف.
اگر به استعارهی زیر توجه کنید، تفاوت این دو نگرش را بهتر درک خواهید کرد:
به عبارت دیگر، همانطور که ما فردِ بیقد نداریم و همه قد مشخص دارند، در مدل پنج عاملی، ما شخص درونگرا هم نداریم. بلکه فقط از برونگرایی حرف میزنیم و میزان آن را در افراد مختلف، میسنجیم و برآورد میکنیم.
ضمن اینکه برونگرایی هم در اینجا به ترجیح دنیای بیرونی محدود نیست و مولفههای متعددی را در برمیگیرد.
نمونه سوالات سنجش برونگرایی در مدل Big-5
در معرفی مدل پنج عاملی شخصیت توضیح دادیم که اصطلاح مدل پنج عاملی (Five Factor Model یا FFM) به یک مدل مشخص اشاره ندارد. بلکه مجموعهای از مدلهای شخصیت شناسی صفاتی وجود دارند که توسط افراد مختلف استخراج و طراحی شدهاند و تقریباً همه به مقصد مشابهی رسیدهاند (اینکه میتوان صفات شخصیتی را به پنج دستهی کلی تقسیم کرد).
آنچه در ادامه میبینید، نمونهای از سوالهای سنجش برونگرایی است که در مدل پنج عاملی کاستا و مککرای (Costa & McCrae) مورد استفاده قرار میگیرد:
آیا واقعاً اسم همهی اینها برونگرایی است؟
کسانی که برای نخستین بار با مدل پنجعاملی آشنا میشوند، معمولاً در این مرحله میپرسند که: «واقعاً همهی اینها مصداق برونگرایی هستند؟».
چرا باید چنین مجموعهی پراکندهای از صفات و ویژگیها را برونگرایی بنامیم؟
این سوال، منطقی است و اصلاً عجیب نیست اگر در ذهن شما هم چنین سوالی شکل گرفته باشد. چون چنین ابهامی معمولاً در مورد روشهای تجزیه و تحلیل عاملی (Factor Analysis) به وجود میآید.
توضیح زیر به شما کمک میکند علت این وضعیت را بهتر درک کنید:
روشهای تجزیه و تحلیل عوامل (Factor Analysis) از پایین به بالا اجرا میشوند و نه از بالا به پایین.
یعنی کسی نیامده بگوید برونگرایی ویژگی مهمی است و حالا باید فکر کنیم ببینیم شامل چه زیرمجموعههایی میشود.
مطالعه و تحقیق، ابتدا روی مجموعهی گستردهای از صفات و ویژگیها آغاز میشود و به تدریج، با مشخص شدن همگرایی صفتهای مختلف، خوشههایی از ویژگیها استخراج میشود.
این خوشهها (در اینجا E1 تا E6) وقتی در کنار هم قرار میگیرند نیاز به یک نام دارند تا راحتتر صدا شوند.
به همین علت، ممکن است محققان مختلف برای یک دستهی مشخص و ثابت از صفات، به سلیقهی خودشان نامهای متفاوتی انتخاب کنند.
در واقع علمیتر است که شما دستهای به نام E با شش مجموعه به نامهای E1 تا E6 در نظر بگیرید و الزاماً E را معادل Extraversion در نظر نگیرید. اگر هم این دسته را Extraversion صدا میکنید، بهخاطر بسپارید که فقط با یک نام سر و کار دارید و نه اصطلاح رایجی که مردم در کوچه و خیابان بهکار میبرند.
شاخص E به چه کار میآید؟
حتی اگر توضیحات بالا را پذیرفته باشید، در این مرحله سوال دیگری برایتان به وجود خواهد آمد: شاخص E با این حجم از تنوع و پراکندگی ویژگیها، به چه کار میآید؟
شاخصی که از شوق سوار شدن بر چرخ و فلک (E5) تا مثلاً جرأت دفاع از خواستههای خود در یک جلسه (E3) را پوشش میدهد.
در اینجا لازم است دوباره به تعریف شخصیت و یکی از ریشههای اصلی دانش شخصیت شناسی فکر کنید: «شخصیت شناسی در جستجوی تفاوتهای فردی میان انسانها و پیشبینی رفتار آنها در شرایط مختلف، بر اساس ویژگیهای شخصیتیشان است.»
دانش شخصیتشناسی به دنبال فاکتورهایی است که بر اساس آنها، بتواند مثلاً:
- پیشبینی کند که فرد در کدام موقعیتهای شغلی میتواند موفقتر باشد یا رضایت شغلی بیشتری را تجربه کند.
- پیشبینی کند که کدام تفاوتها میتوانند ریشهی شکلگیری و تقویت تعارض در کار تیمی باشند.
- پیشبینی کند که فرد در مذاکره، به سراغ کدام الگوهای رفتاری میرود و به رفتارهای طرف مقابل، چگونه پاسخ میدهد.
برای دانش شخصیت شناسی، مهم نیست که این صفتها، چه نامیده میشوند؛ بلکه مهم است که این صفتها بتوانند به تحلیل و شناخت و پیشبینی رفتارها و انتخابهای افراد کمک کنند.
ویژگی E و شش شاخهی زیرمجموعهی آن (که میتوانید کل آنها را در کنار هم Extraversion یا هر چیز دیگری که دوست دارید بنامید) مانند چهار مولفهی دیگر در Big-5 نشان دادهاند که میتوانند در زندگی شخصی و محیط کسب و کار، شاخص پیشبینیکنندهی نسبتاً قدرتمندی برای تحلیل و پیشبینی رفتارهای دیگران باشند.
به همین علت در مقایسه با انواع مدلهای دیگری که در این زمینه به وجود آمدهاند، Big-5 یا FFM از اقبال بیشتری برخوردار شده است.
تمرین (برای خلوت خودتان و نه برای متمم):
فهرست بالا را دو یا سه مرتبه بخوانید.
سعی کنید وارد بازی پرسشنامه و شمردن و محاسبه نشوید.
صرفاً تصویری از مجموعهی این صفات به دست بیاورید و بتوانید فاصلهی خودتان را با این مجموعه صفات تصور کنید.
تلاش کنید در میان اطرافیان خود، کسی را جستجو کنید که بیشتر از هر فرد دیگری، به مجموعهی این صفات نزدیک است.
تلاش کنید فرد دیگری را پیدا کنید که بیش از هر فرد دیگری از مجموعهی این صفات دور است.
سعی کنید سه نفر دیگر از دوستان و آشنایان خود را به خاطر بیاورید و آنها را به ترتیب بین دو نفری که پیدا کرده بودید قرار دهید.
همهی هدف تمرین فوق این است که تصویری از آنچه در BIG-5 به عنوان برونگرایی مطرح میشود در ذهن ما شکل بگیرد و فاصلهی آن را با مفهوم رایج از برونگرایی در مدلهای دیگر، درک کنیم.
[ منبع برای مطالعهی بیشتر: The Concept of Extraversion ]
سری مطالب حوزه شخصیت شناسیThe post تعریف برونگرایی چیست؟ شخصیت برونگرا چه ویژگی هایی دارد؟ appeared first on متمم.