آشناسازی و آشنایی زدایی در نویسندگی


ما در دعوت به گفتگو، جمله‌های کوتاه روزانه را که در پیام اختصاصی متمم برای شما نمایش می‌دهیم، به بحث می‌گذاریم.

برای بحث و گفتگو، هر یک از جمله‌ها، بسته به این‌که به موضوع کدام‌یک از درس‌های متمم نزدیک‌تر هستند، زیرمجموعه‌ی درسِ متفاوتی قرار می‌گیرند.

جمله‌ای که این‌ بار برای بحث انتخاب کرده‌ایم از ساموئل جانسون، نویسنده‌ی انگلیسی است. البته مفهوم مطرح شده در این جمله را با اندک تغییری در شکلِ بیان، نویسندگان و شاعران مختلفی شنیده‌ایم:

اگر کمی با دنیای شعر و نویسندگی آشنا باشید، احتمالاً این جمله‌ی ساموئل جانسون، شما را به یاد اصطلاح آشنایی زدایی (Defamiliarization) خواهد انداخت.

اصطلاحی که پس از گذشت یک قرن از درگذشت ساموئل جانسون، توسط نویسندگان روس رواج یافت و امروز جایگاهی ویژه در شعر و ادبیات جهان دارد.

شفیعی کدکنی در کتاب رستاخیز کلمات فصلی را به آشنایی زدایی اختصاص داده که استفاده از مثال و توضیح او، می‌تواند برای ما آموزنده باشد.

کدکنی به عنوان یک مثال از آشنایی زدایی، به دو فعلِ شکستن و تَرَک برداشتن اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که شکستن را می‌توانیم حاصل برخورد یک قلوه‌سنگ با شیشه و ترک برداشتن را نتیجه‌ی پرتاب سکه‌ای به سمت شیشه در نظر بگیریم.

همه می‌دانیم که در ادبیات رایج و آشنا، شکستن فعلی شدید‌تر و حادثه‌ای مهم‌تر از ترک خوردن محسوب می‌شود. اما فرض کنید می‌خواهید حس خود را هنگام شنیدن یک خبر بد (مثلاً درگذشت پدرِ دوست‌تان) بیان کنید. کدام ترکیب اثر عمیق‌تری را منعکس می‌کند:

  •  دلم شکست (یا دل‌شکسته شدم)
  • قلبم ترَک برداشت

تعبیر دوم به این علت تأثیرگذارتر است که دل‌شکستگی به واژه‌ای آشنا تبدیل شده و اثر و بار روانی سنگین خود را از دست داده است. اما ترکیبِ قلبم ترک برداشت به علت تازگی، می‌تواند اندوه و غم عمیق گوینده را بهتر منتقل کند.

جملاتی از همین فصل از کتاب رستاخیز کلمات را با هم بخوانیم:

اهالی شهرهای ساحل دریا، دیگر، صدای امواج را نمی‌شنوند زیرا به آن معتاد شده‌اند، اما کسی که برای اولین بار واردِ چنین شهرهایی می‌شود تا مدت‌ها این صدای امواج را می‌شنود زیرا هنوز برای او امری معتاد نشده است.

از نظر صورتگرایان [فُرمالیست‌ها]، کارِ هنرمند آشنایی زدایی است و زدودنِ غبار عادت از چشمِ ما.

[ظرفیت و نمونه‌های] آشنایی زدایی در همه‌ی هنرها بی‌نهایت است.

البته ساموئل جانسون در حرف خود، هر دو سوی ماجرا را دیده و آشناسازی را هم در کنار آشنایی زدایی مطرح کرده است: بیگانه ساختن آنچه آشناست و آشنا ساختن هر آن‌چه بیگانه است.

شاید در نگاه اول، چنین به نظر برسد که دامنه‌ی کاربرد این اصطلاح به حوزه‌ی شعر و ادبیات، محدود است. اما هر شکلی از نگارش (و به طور کلی هر شکلی از هنر) می‌تواند در دل خود، نمونه‌های موفق آشناسازی و آشنایی زدایی را جای دهد.

این جمله را از آن جهت در مجموعه‌ی چالش نوشتن مطرح کردیم که می‌تواند الهام‌بخش علاقه‌مندان به نگارش (داستانی یا غیرداستانی) باشد. و البته بهانه و فرصتی تا با خود، خاطرات‌مان را از کلاس‌ها، ارائه‌ها، سخنرانی‌ها، نوشته‌ها و کتاب‌ها مرور کنیم و ببینیم چه کسانی در آشنا ساختن ناآشناها و آشنایی‌زدایی از آشناها توانمند بوده‌اند و توانسته‌اند در ذهن ما ماندگار شوند.

اگر نمونه‌هایی به ذهن‌تان رسید، لطفاً با دوستان خود هم در میان بگذارید.

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

ثبت‌نام به عنوان کاربر آزاد متمم

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

البته از میان درس‌های مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه‌ و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

دوره MBA

فنون مذاکره | تصمیم گیری

تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی

افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم

اطلاعات بیشتر در مورد ثبت نام

سری مطالب حوزه چالش نوشتن

The post آشناسازی و آشنایی زدایی در نویسندگی appeared first on متمم.

درباره نویسنده: administrator

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *